آموزشاخبارمقالات

مهارت های داستان نویسی برای انیمیشن (قسمت اول)

4.87Kviews
۳٫۱
(۹)

بهترین راه برای تمرین نویسندگی نگاه گردن به چیز های مختلف است، درباره آن ها فکر کردن و دوباره نگاه کردن به آن ها است.

یک داستان کوتاه از قصه گویی در کارتون های تجاری


این (گرتی) است. او یک دایناسور است او اولین کاراکتر انیمیت شده ای است که دارای شخصیت است.

 

این انیمیشن توسط انیمیاتور پیشگام (وينزور مَک‌کِي) و در سال ۱۹۱۴ درست شده است. این دایناسور زود رنج است، کج خلق است و زود قهر می کند. او دارای یک شخصیت است و وینزور او را به یک تور به دور آمریکا می برد، در سالن موزیک با او برنامه اجرا می کند و با عکس او در صفحه نمایش تعامل بر قرار می کند.

قبل از گرتی (۲۰ سال قبل از او) انیمیشن ها تنها حرکت می کردند. قیچی ها می رقصیدند. اسباب بازی ها به این سو و آن سو می رفتند. کارتونیست ها صورتی می کشیدند که چشمک می زد و سیگار می کشید. واقعا این یک حقه شعبده بازی بود: چیز های مرده به حرکت در می آمدند، و همین چیز ها برای آن زمان کافی بود. تماشاگران خوشحال بودند که یک معجزه کوچک را می بینند. اما پس از آن کمی اوضاع عوض شد و چیز جدیدی نمایان شد.

آن ها چیز های جدیدی را در سینما ها دیدند، از جمله حرکت قطار، فیلم های وسترن و غیره. و همین را از انیمیشن انتظار داشتند.

دوران شهرت و معروفیت گرتی عمر زیادی نداشت. مک کی که در نوع خودش یک نابغه بود از انیمیشن به عنوان یک وسیله  برای نمایش خنده دار همراه با شوخی و سر و صدا استفاده کرد. او با انیمیشن (نموی کوچک در سرزمین خواب) دوباره به اخبار روزنامه ها برگشت: انیمیشنی که گرافیک بهتری داشت و توسط هنرمندان با استعداد ساخته شده بود.

پس از آن (فلیکس) مورد توجه عموم قرار گرفت. ترکیبی از یک روح سرکش با یک سورئالیسم کژوآل، این انیمیشن را درست کرده بود. فلیکس در مشهوریت کارتونی خود همانند چارلی چاپلین ستاره سینما بود. در آن زمان رکود، داشتن یک قهرمانی که پس از شکست دوباره روی پای خود می ایستد خیلی خوب بود.

 

درست است که ماجراهای فلیکس بسیار ابتدایی بود ولی برای همین کار هم سناریویی تهیه شد تا پیوستگی اتفاق ها حفظ شود و شما می توانید آن را در عکس زیر مشاهده کنید:

 

در حال حاضر این یک فیلم نامه قابل قبول نیست. این یک قالب است که شوخی ها را پشت سر هم مطرح می کند. اگر یک نویسنده وجود داشته یاشد و یک کارگردان که تعیین کند چه چیزی را کجا و چگونه در صحنه استفاده کنند و کارها توسط هنرمندان انجام می شد، انیمیشن می تواند برای کار های تجاری مورد استفاده قرار بگیرد.

مطالعه کنید:  چگونه کاراکتر انیمیشن خود را طراحی کنیم

وقتی که صدا پا به عرصه سینما گذاشت، کار را آسان تر کرد. و انیماتور ها حرکات را با موزیک هماهنگ کردند و این همان چیزی است که تا به امروز نیز ادامه دارد زیرا در کارتون ها همه چیز باید بر اساس ریتم آهنگ و موزیک به حرکت در بیاید. پیدایش انیمیش هایی که بر اساس موسیقی جاز بود به زمان لویی آرمسترانگ بر می گردد.

برادران فلیشر کسانی بودند که بیشترین استفاده را از موسیقی جاز در انیمیشن های خود کردند، دو یهودی که در نیویورک فعالیت می کردند و آن ها معمولا آهنگ های معروف را پیدا می کردند و برای آن انیمیشن درست می کردند. اوج استفاده از سورئاليسم در انیمیشن ها را بعد از فلیکس، میتوان در (بتی بوپ) دید که این سبک را به گونه ای به نام خودش ثبت کرد.

و حالا با هم گوشه هایی از کارتون (آغاز بیمبو) که توسط استودیو فلیشر در سال ۱۹۳۱ ساخته شده است را می بینیم.

 

 چه کسی این انیمیشن را نوشته است؟ روش تقریبا یکی است یک سناریو، ایده های های هنرمندان، انجام انیمیت های مختلف و در نهایت کارگردان آن ها را سر هم بندی می کند و پایان این انیمیشن یک پایان نسبتا امیدوار کننده است.

والت دیزنی وارد می شود. او با میکی موس (کاراکتری که بهتر از فلیکس است) که ستاره انیمیشن جهان به حساب می آید، وارد می شود. مفهوم و محتوا های انیمیشن آن ها در ابتدا چیز زیاد بهتری از باقی انیمیشن ها نداشت، اما زیاد طول نکشید که اسم او در کنار بهترین های انیمیشن های جهان قرار گرفت.

والت هنرمند بزرگی نبود، اما دو خصیصه داشت که او را در کارش موفق کرد. یکی اینکه همواره در سودای کار بهتر به سر می برد و دیگری اینکه افراد با استعداد را جذب می کرد و آن ها را در جای درست خودشان قرار می داد. همین چیز ها باعث شد که استودیو او تبدیل به یکی از مشهورترین استودیو های انیمشین سازی دنیا شود. او رویه برادران فلیشر را که محصولات آن ها حاصل توهمات کوکائینی بود دنبال نکرد. او کار درستی را انجام داد، و برای اولین بار این ایده را که انیمیشن می تواند برای بچه ها باشد را مطرح و عملی کرد.

مطالعه کنید:  7 گام برای تبدیل شدن به یک انیماتور در دیزنی

 

سفید برفی و هفت کوتوله معادلات بازی را تغییر داد. قبل از اینکه این انیمشن منتشر شود، همه آن را حماقت والت می نامیدند، کسی تا آن زمان فکر نمی کرد که انیمیشن می تواند بیشتر از ۷ دقیقه باشد، اما او انیمیشنی ۷۰ دقیقه ای تولید کرد که تمام تماشگران در سراسر دنیا مبهوت خودش ساخت.

سومین مهارت والت در قصه گویی بود، او داستان تجزیه و تحلیل می کرد و ایده های مختلف را امتحان می کرد تا به شیوه درستی در قصه گویی برسد. سفید برفی توانست موفقیت بزرگی را برای کمپانی والت دیزنی به ارمغان بیاورد و این کار حاصل یک کار تیمی بود که همه از رئیس کمپانی تا نویسنده ها و هنرمندان و افراد دیگر در آن دخیل بودند.

و پس از این انیمیشن بود که فیلم های انیمیشن می توانستند به هر اندازه طولانی شوند، اما اصلی ترین ابزار آن ها همچنان استوری برد است. بله ، ممکن است سناریو و اسکریپت باشد، اما هنرمندان آن ها را به صورت تصویری در می آورند، صدا های مختلف و یک دیوار که پر از طراحی های انجام شده است به یک چیز عادی تبدیل شده است.

در مطلب بعدی به کمپانی های مختلف خواهیم پرداخت، از برادران وانر گرفته تا کارتون نتورک.

با ما همراه باشید…

منبع: Skwigly

 

درباره دو انیمیشن (گرتی دایناسوره و بیمبو)

(گرتي دايناسوره)سومين و بدون شک مشهور ترين انيميشن وينزور مَک‌کِي بود که هنوز هم قادر است مخاطبان جديد را سرگرم کند.

ايده داستاني اين فيلم شبيه ايده فيلم (نموي کوچک)است: در جريان يک بازديد از موزه تاريخ طبيعي وينزور مَک‌کِي با جُرج مَک‌مانوس، هنرمند مشهور حوزه کميک استريپ، شرط مي‌بندد که مي‌تواند يک دايناسور را به حرکت درآورد. بعد از نه دقيقه رژه آهسته معرفي عوامل فيلم بالاخره مخلوق مَک‌کِي، گرتي دايناسوره، را مي‌بينيم.

ظاهراً دايناسور مَک‌کِي ماده است. او همچون يک حيوان دست آموز رفتار مي ‌کند: به آنچه مَک‌کِي مي ‌گويد گوش مي‌کند، يک درخت کامل را مي‌خورد، جلوي دوربين تعظيم مي‌کند، پاهايش را بلند مي‌کند، با ديدن يک ماموت کوچک از جا مي ‌پرد (در واقع داخل درياچه مي‌پرد)، مي ‌رقصد و مَک‌کِي را روي پشتش سوار مي ‌کند.

جملاتي که روي صفحه به عنوان جايگزين ديالوگ‌ها ديده مي‌شوند بايد بخشي از يک نمايش متنوع باشند که وينزور مَک‌کِي با کمک آن ‌ها با گرتي صحبت مي ‌کند و او هم به حرف‌ هاي مَک‌کِي گوش مي‌دهد. اين نمايش متنوع، که مَک‌کِي با آن يک تور برگزار کرده بود، در ويژه برنامه ديزني لند به نام «داستان طرح کارتوني»، که در ۳۰ نوامبر ۱۹۵۵ روي آنتن رفت، بازسازي شد و اکنون در يک مجموعه DVD به نام «پشت صحنه هاي استوديوي والت ديزني» موجود است. در مراسم اهداي جوايز آني سال ۲۰۱۴، بيل فارمِر بار ديگر نمايش متنوع مَک‌کِي را اجرا کرد. اين بازسازي تجربه فيلم ارجينال را روشن‌تر مي‌کند و تماشاي اين نسخه به شدت توصيه مي‌شود.

مطالعه کنید:  کاراکترهای فیلم جدید باب اسفنجی به نام «باب اسفنجی؛ قهرمانان از آب خارج می شوند»

اين فيلم کوتاه به دليل داشتن يک انيميشن خوب و استفاده از قانون پرسپکتيو بسيار تأثير گذار است، اما آنچه در واقع اين فيلم را به يک انيميشن شاخص تبديل مي ‌کند اين است که (گرتي دايناسوره) نخستين کاراکتر کارتوني است که صاحب شخصيت است. او صرفاً يک دايناسور معمولي نيست، بلکه يک دايناسور ماده اي است که تا حدي شبيه به يک حيوان دست آموز و تا حدي هم شبيه به يک بچه لوس رفتار مي‌کند. تماشاي تعامل بين او و مَک‌کِي (که روي صحنه ديده نمي‌ شود) نه تنها تأثير گذار بلکه لذت بخش و مفرح است. (گرتي دايناسوره) در زمان خود تأثير عظيمي برجاي نهاد و الهام بخش نسلي از انيميشن سازهاي پيشرو (مانند پُل تِری، فِرانک موزِر، پَت ساليوان، آتو مِزمِر و برادران فِليشِر) گرديد. اين فيلم بدون شک کلاسيکي براي تمام ادوار است و تماشايش در زمان حاضر بسيار لذت بخش است.

به دنبال (گرتي دايناسوره) فيلم (گرتي در سفر) ساخته شد که البته ناتمام رها شد و موفقيت کمي به دست آورد و مَک‌کِي تنها دو صحنه از آن را تکميل کرد.

(آغاز بیمبو) کارتونی که طریقه عضویت یک فرد غیر روشن فکر و ناآگاه را به انجمن سری ایلومیناتی نشان می دهد. رهبران مجمع مخفی فراماسونری از طریقه سنتی به شیوه مدرن روی آورده و فرد را با زرق و برق و امور مادی فریب می دهند این انیمیشن بعد از گذشت بیش از ۸۰ سال واقعیت های امروزی این گروه مخفی و سری را نشان می دهد و همچنین بر این امر صحه می گذارد که سالهاست برای این روز ها برنامه داشته اند!

این مطلب چقدر مفید بود؟

به این پست امتیاز دهید!

متوسط آرا ۳٫۱ / ۵٫ ۹

اولین نفری باشید که به این پست رای می دهید!

Leave a Response

+ 52 = 57

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.