چهار درس قصه گویی از تولیدات اخیر دیزنی

چهار درس قصه گویی از تولیدات اخیر دیزنی

حیات فیلم های انیمیشن بر روی کاراکتر ها و داستان آن استوار است، پس این جنبه از فیلم سازی نقش فوق العاده مهمی در فیلم های انیمیشن دارد. داستان گویی یک امر بسیار مهم است و یادگیری آن حیاتی است. امروز می خواهیم چهار درس قصه گویی از محصولات اخیر دیزنی را که می توان از آن ها برداشت کرد را با شما در میان بگذاریم. ممکن است تمام این فیلم هایی که ما درباره آن ها صحبت خواهیم کرد عالی و کامل نباشند، اما از این جهت حائز اهمیت هستند که این انیمیشن ها جزو فیلم های موفق هستند و دانستن این که چه چیز آن ها را موفق ساخته است خالی از لطف نیست و شما می توانید از همین تکنیک ها در فیلم خود استفاده کنید.

بیایید اصولی را که دیزنی از آن ها معمولا استفاده می کند را با هم مرور کنیم.

فیلم های دیزنی بسیار دوست داشتنی هستند اما چیزی که درباره تمام آن ها صادق است، این است که آن ها بیشتر از یک فرمول خاص برای جذاب شدن بهره می گیرند. و اگر بخواهیم صادقانه تر بگوییم و رودربایستی را کنار بگذاریم می توانیم به این فیلم ها القابی همانند: قابل حدس بودن، کلیشه ای و تکراری را نسبت دهیم.  این فیلم ها از لحظ استعاره ای متمایز هستند (دستگاه های داستان سرایی) و به طور مداوم این گونه به تصویر کشیده می شوند.

برای مثال چیزی که در اکثر کارهای دیزنی مشاهد می کنیم این است که یکی از والدین شخصیت اصلی و یا هر دو آن ها معمولا در قید حیات نیستند. در کنار این شخصیت ها معمولا حیوانی است که کاراکتر ما به آن وابستگی شدیدی دارد. حدود سه چهارم داستان فیلم، به یک درگیری و یا یک سو تفاهم بین کاراکتر های اصلی داستان می گذرد و فقط در ده دقیقه پایانی ما شاهد آشتی آن ها با هم هستیم.

در داستان های دیزنی پرنسس و شاهزاده های بسیاری وجود دارد، چیزی در حدود ۱٫۸۷۶ پرنسس در فیلم های انیمیشنی دیزنی وجود دارد. تمام آن ها همانند داستان های عاشقانه افسانه ای پس از اینکه با مشکلات متعددی در زندگی خود مواجه می شوند به دنبال یک عشق واقعی و یک سرانجام خوب هستند.

بله دیزنی عاشق این استعاره ها است.

اگرچه در فیلم های اخیر دیزنی همچون رک-ایت رالف، منجمد و قهرمان بزرگ ۶ از این استعاره ها استفاده نشده است و تا حدودی داستان متفاوت است. حتی در منجمد که یکی از کار هایی است که صرفا از دیزنی انتظار آن را داریم، شیوه و اصول قدیمی دیزنی نا حدودی دگرگون شده است.

این فیلم ها کامل نیستند، اما چیز های بسیار زیادی در آن ها برای یادگیری وجود دارد. ما می خواهیم با سفر به دنیای این فیلم ها از یک بازی کامپیوتری تا دنیای دو پرنسس و یک ربات غیر متعارف و چاق چهار درس از شیوه داستان گویی آن ها را برای شما بیان کنیم.

(شما نیاز ندارید برای یادگیری این درس ها، فیلم های نامبرده شده را ببینید ولی توصیه اکید ما این است که به هر صورت هم که شده این فیلم ها را تماشا کنید)

۱- تحقیق و مطالعه به نحوه صحنه پردازی شما اعتبار می دهد

رک-ایت رالف یک فیلم درباره بازی های ویدیویی است و در ابتدا این اطمینان وجود نداشت که آیا آن ها به درستی توانسته اند این ماجرا را بیان کنند. دیزنی چطور توانست بین این فیلم و صنعت بازی های ویدیویی توازن خوبی بر قرار کند؟

دیزنی توانسته این کار را به خوبی انجام دهد و اتفاقات و صحنه پردازی درستی را در فیلم به وجود آورد. و منظور از این اتفاقات صرفا چند کاراکتر معروف بازی های ویدیویی همچون (سونیک) نیست و اینصحنه پردازی خیلی فراتر از این ماجرا ها است.

آیا می دانستید که به عنوان مثال، ترکیب (کینگ کندی) که برای باز کردن گاو صندوق از آن استفاده می کند یکی از کد های نه چندان مشهور «کونامی» است؟ و نقاشی های دیواری که در ایستگاه بازی ها وجود دارد تاریخچه برخی بازی ها و کاراکتر ها را به تصویر می کشد.

رک-ایت رالف به عنوان یک کمدی با تم بازی های ویدیویی ساخته شده است، اما چه صحنه پردازی از فیلم باعث می شود که حس یک بازی واقعی به ما منتقل شود. رفرنس های این بازی ها با اضافه شدن چیز های غیر ضروری بسیار جذاب به نظر می رسند. در کنار بازی های دیگر، خود بازی رک-ایت رالف گویی دارای یک تاریخچه و حتی فرهنگ در بازی های ویدیویی است.

 این فیلم به ما یاد آور اوایل دهه هشتاد میلادی است. وظیفه ی قهرمان بازی همانند وظیفه ای است که قهرمان بازی در بازی هایی همچون (هالو) و (کال آف دیوتی) بر عهده دارد و بازی (شوگر راش) که همزاد بازی (ماریو کارت) است، نقش مهمی در این فیلم بازی می کند.

نکته جالب اینجاست که هیچ کدام از این بازی ها وجود خارجی ندارند ولی به ما حس واقعی بودن را منتقل می کنند. و حتی برای کسانی که مدام در حال انجام بازی های کامپیوتری هستند باور این مسئله که این بازی ها وجود خارجی ندارند کمی مشکل است.

رک-ایت رالف کار خود را به خوبی انجام داده است و نمایش خوبی از خود به جا گذاشته و صحنه پردازی کار بسیار پر جنب و جوش، واقعی و قابل باور است.

در فیلم قهرمان بزرگ ۶ هم شاهد صحنه پردازی فوق العاده ای بودیم که نشان دهنده تحقیق بسیار در این زمینه است. شهر (سان فرانسوکیو) در فیلم که از ترکیب دو شهر (توکیو) و (سان فرانسیسکو) درست شده است. مدل سازان این فیلم گوشه هایی از فرهنگ ژاپنی همچون خانه های شیروانی و بیلبورد ها را در فیلم استفاده کرده اند. همچنین در خیابان ها شاهد درختانی هستیم که در شهر کیوتو وجود دارد. پنجره های ساختمان ها هم به صورت استایل و مد غربی درست شده اند.

قهرمان بزرگ ۶ ترکیبی از دو فرهنگ متفاوت را در خود دارد.

شاید تحقیق کردن کار کسل کننده و آزار دهنده ای باشد ولی همانطور که بیان شد این کار برای صحنه پردازی در فیلم امری واجب است. اگر شما اساس کار خود را به شیوه ی بدی درست کنید، داستان شما خوب از آب در نخواهد آمد. اگر صحنه پردازی شما بد باشد، داستان انسجام لازم را نخواهد داشت و از هم می پاشد.

تحقیق کردن باعث می شود که داستان شما واقعی به نظر برسد.

۲- ضد قهرمان و یا شخصیت بد داستان، برای بد بودن خود نیاز به دلیل دارد

(هانس) در فیلم منجمد یک شیطان صفت است. سازندگان انیمیشن منجمد تصمیم گرفتند که یک تبهکار واضح را به تصویر بکشند. به نظر می رسد که هانس به گونه ای در فیلم گنجانده شده است و هیچ انگیزه و تشنگی قدرتی در او وجود ندارد.

تا حدودی تاسف بار است چون در دو فیلم رک-ایت رالف و قهرمان بزرگ ۶، ضد قهرمان ها باور پذیر تر هستند. (کینگ کندی) می خواهد شهرت از دست رفته خود را به دست بیاورد. تبهکار ماسک دار در قهرمان بزرگ ۶ به دنبال انتقام جویی دختر از دست رفته خود و تسلط و قدرت طلبی است.

در بسیاری مواقع تبهکاران (ضد قهرمانان) به اندازه خود قهرمانان مهم هستند. اگرچه آن ها شخصیت بدی دارند ولی باید به نحو شایسته ای شخصیت پردازی آن ها انجام شود.

۳- همه داستان های عاشقانه نیازی به رمانتیک بودن ندارند

حداقل چهار نوع مختلف داستان عاشقانه بر طبق نظریه سی. اس. لوئیس وجود دارد: خیریه الهی، محبت، عشق رمانتیک، و دوستی.

اکثر فیلم های اخیر دیزنی یک داستان عاشقانه را روایت می کنند اما به طرق مختلف. رک-ایت رالف درباره دوستی، منجمد درباره محبت برادرانه (انسانی) و قهرمان بزرگ ۶ ترکیبی از این دو است.

وقتی فیلم های دیزنی را مرور می کنیم، می بینیم که اکثر آن ها در مورد پرنسس هایی است که داستان های عاشقانه کلیشه ای دارند و تمام آن ها تا حدودی از یک فرمول تبعیت می کنند: پسری که در پی به دست آوردن یک دختر است و در موارد بسیار محدود خلاف این داستان، دختری که در پی به دست آوردن یک پسر است.

در رک-ایت رافل هم بین دو کاراکتر .(فیکس ایت فلیکس و گروهبان) یک داستان عاشقانه وجود دارد اما تمرکز داستان بر روی کاراکتر رالف و دوستی نا همگون او با فلیکس و وانلوپ است. این فیلم روایتگر سفر ماجراجویانه رالف از یک فرد انزواطلب به یک دوست عزیز است و عوامل عاشقانه کلیشه ای در این داستان دخیل نیستند.

در منجمد دو پرنسس وجود دارند که یکی از آن ها در اولین برخورد عاشق هانس (شخصیت بد داستان) می شود. داستان اصلی عاشقانه منجمد درباره محبت برادرانه (خواهرانه!) بین دو خواهر است.

در قهرمان بزرگ ۶ ما ترکیبی از این دو تم داستان های عاشقانه را با هم داریم. وقتی که هیرو برادر دوست داشتنی خود را از دست می دهد، وارد یک رابطه دوستی غیر متعارف و عجیب با یک ربات می شود. قهرمان بزرگ ۶ صرفا گروهی از یک تیم ربات ها نیست، بلکه گروهی از دوستان است.

در این فیلم ها چیز اشتباهی در مورد یک داستان عاشقانه وجود ندارد اما دغدغه رسانه بیش از این چیز ها است. همه داستان های عاشقانه صرفا رمانتیک نیستند. برخی مردم از داستان های عاشقانه ای که یک پرنسس صرفا در آن ها حضور دارد و با یک نگاه عشق بوجود می آید خسته شده اند و بهتر است به جنبه های دیگر یک داستان عاشقانه همچون خیریه الهی، محبت، عشق رمانتیک، و دوستی پرداخت.

۴- کاراکتر ها و مشکلات آن ها قلب تپنده یک داستان عالی هستند

بسیاری از داستان ها بر اساس یک پلات نوشته می شوند. چیز اشتباهی در مورد این داستان ها وجود ندارد، اما خیلی به ندرت اتفاقات این داستان ها باعث جذابیت کاراکتر ها می شوند. در اینجا راز کوچکی وجود دارد: کاراکتر ها بیشتر از روند داستان برای بیننده اهمیت دارند. در یک داستان، اتفاقات به این دلیل جذاب هستند چون که کاراکتر ها درگیر این اتفاقات می شوند.

داستان رک-ایت رالف از آنجایی شروع می شود که رالف از زندگی خود به عنوان یک شخصیت منفور و گوشه گیر خسته می شود و به دنبال دوستی و احترام می گردد. داستان منجمد درباره درگیری دو خواهر به نام های آنا و السا است که در تلاش برای فرار از انزوا و کشف جایی که به آنجا تعلق دارند، است. قهرمان بزرگ ۶ نیز روایت گر پسر بچه ای است که می خواهد جا پای برادر از دست رفته خود بگذارد.

تمام این فیلم ها به گونه ای خاص هستند چون موضوع داستان حول درگیر های داخلی فرد با خودش است. این قهرمان ها نقش حیاتی در داستان را بازی می کنند اما چیزی که این جذابیت را دو چندان می کند غلبه آن ها بر مشکلات خودشان است.

رک-ایت رالف از نابودی یک بازی قدیمی جلوگیری می کند اما پیروزی بزرگ او در واقع پیدا کردن دوستان و احترام است. زمستان بی انتها در قلمرو فرمانروایی در فیلم منجمد پایان می یابد، اما چیزی که بیشتر برای ما اهمیت دارد آشتی دوباره السا و آنا است. در قهرمان بزرگ ۶ شاهد این هستیم که ابر قهرمان ها شهر را از دست شرور ماسک دار نجات می دهند، اما چیزی که بیشتر برای ما مهم است این است که می بینیم هیرو با دوستان جدید خود احساس راحتی می کند.

اما از این نکته هم غافل نشویم که دو ضد قهرمان این داستان ها نیز در درگیر مسائل درونی خودشان هستند.

همانطور که قبلا اشاره کردیم (کینگ کندی) می خواهد شهرت از دست رفته خود را به دست بیاورد: آرزویی که تا حدودی شبیه قهرمان داستان (رالف) است. تبهکار ماسک دار در قهرمان بزرگ ۶ به دنبال انتقام جویی از دست دادن دخترش است: انتقام جویی که او تلاش می کند از دست داده خود را دوباره بدست بیاورد. هیرو پس از دست دادن خود به خاطر انتقام پا به میدان می گذارد ولی در انتها بخشش را ترجیح می دهد.

(اما هانس ظاهرا درگیری دورنی با خود ندارد که باعث شده او را به یک تبهکار و ضد قهرمان تبدیل کنید)

این الگوها را مشاهده کردید؟ درگیری درونی در این داستان ها در مورد قهرمانان باعث پیش برد داستان می شود و هم در مورد آدم های بد که بد بودن آن ها را توجیح می کند (به جز یک مورد).

این یک روایت داستان و یا قصه گویی خوب است.

دیزنی کامل و بی عیب و نقص نیست، اما به خاطر برخی موارد و دلایلی دهه های متمادی است که موفقیت خود را حفظ کرده است که یکی از مهم ترین دلایل آن دانستن نحوه داستان گویی است. ما می توانیم از دیزنی این موارد را یاد بگیریم. همانطور که دیدیم، یک کاراکتر بد بازی های ویدیویی، دو پرنسس و یک ربات چاق چیز های بسیار زیادی برای تعلیم و آموزش به ما داشتند.

منبع: Animator Island