پیدا کردن ایده برای یک انیمیشن کوتاه

شروع به نوشتن

پیدا کردن ایده های خوب همیشه سخت است. اما بر طبق تجربه های دیگران راه هایی وجود دارد که در این پروسه سخت کار شما را راحت تر می کنند.

مشکل اینجاست که هر وقت ما با یک صفحه خالی روبرو می شویم معمولا استرس سراغ ما می آید و نمی دانیم که باید چه کار کنیم. شاید به این دلیل باشد که هر کاری که شما انجام دهید ممکن است به بی نهایت راه منتهی شوید و یا حتی اینکه به بن بست برسید. به همین دلیل روش خوبی را به اسم «روش محدودیت» به شما معرفی خواهیم کرد که می تواند شما را از این سردرگمی نجات دهد.

روش محدودیت

روش محدودیت همانطور که از اسمش پیداست نیازمند ایجاد محدودیت ها برای افراد است. روش محدودیت در مخلص کلام یعنی:”یک درخت را با استفاده از مثلث بکشید” از کشیدن “یک درخت بدون محدودیت در طراحی” بهتر و خلاقانه تر است. وقتی شما خودتان را محدودیت می کنید به چیز هایی دست پیدا می کنید که در حالت عادی به آن ها نمی رسیدید و باعث می شود که خلاقیت شما شکوفا شود.

حال این سوال پیش می آید “چطور من از این روش برای پیدا کردن یک ایده برای فیلم خودم استفاده کنم؟“

در ساختن فیلم های انیمیشن قطعا باید محدودیت هایی اعمال کرد. به عنوان مثال می توانیم برای فیلم خودمان این موارد را در ایجاد محدودیت در نظر بگیریم:

·        فیلم من تنها دو کاراکتر اصلی دارد

·        فیلم تنها در یک لوکیشن اتفاق می افتد

·        نیاز به طنز و مزاح دارد

·        این فیلم زیر یک دقیقه خواهد بود

به عنوان مثال این قوانین را می توانیم برای خودمان وضع کنیم و با همین موارد فیلم خود را شروع کنیم. ما حتی می توانیم خودمان را محدود تر نیز بکنیم.

کاراکتر های اصلی: یک توپ و یک مکعب

دو کاراکتری که در نظر گرفته ایم یکی از آن ها یک مکعب و دیگری یک توپ است. نه چشمی، نه پایی، و یا نه دستی. شاید یک مدل سه بعدی ریگ شده کار ما را راحت تر کند اما این محدودیت و شکل ابتدایی یک چالش برای انیماتور نیز خواهد بود.

همه تنظیمات را انجام دادیم و الان نوبت آن است که یک داستان واقعی را بسازیم.

پروسه های فکری برای ساختن داستان

ما برای ساختن داستان نیاز به تجزیه و تفکر بر روی المان ها داریم.

تفاوت اصلی بین یک توپ و یک مکعب چیست؟ خب یکی گرد و دیگری تخت است. این تفاوت ها در چه چیز هایی باعث اختلاف و تفاوت می شوند؟ اولین چیزی که به ذهن می آید راه رفتن است. اگر شما دست و پایی را در نظر نگیرید برای یک گوی دایره ای شکل به مراتب حرکت کردن راحت تر است تا برای یک مکعب. خب ما اولین تناقض را داریم: یک مکعب که به سختی و آرامی سعی بر راه رفتن دارد و یک توپ که با فخر فروشی و تکبر در کنار او راه می رود.

این یک شروع عالی است. ما از این تناقض برای شروع داستان خود استفاده کردیم و به نظر شروع پویا و جالبی است. اما می شود این داستان را پیچیده تر کرد. نه بسیار پیچیده بلکه چیزی که موضوع را جالب تر کند. از خودمان می پرسیم مزیت و برتری مکعب نسبت به گوی چه چیز می تواند باشد؟ شاید در سرازیری توپ بهتر و راحت تر حرکت کند اما به واسطه شکل مکعب آن می تواند در سربالایی عملکرد بهتر و گام های استوار تری داشته باشد.

شکل گیری داستان

ما یک مکعب و یک توپ داریم که در ابتدا آن ها در یک سطح افقی در حال راه رفتن هستند. مکعب به سختی راه می رود و توپ او را مسخره می کند و به راحتی به اطراف می رود که ناگهان آن ها به یک سربالایی می رسند که مکعب به راحتی از آن بالا می رود در حالیکه توپ نمی تواند به خوبی از آن بالا برود و دائم به طرف پایین سر می خورد.

آیا مکعب به توپ در بالا رفتن کمک می کند و او را به خاطر رفتار طعنه آمیزش می بخشد؟ این چیزی است که در ادامه و با تصمیم گیری در مورد داستان اتفاق می افتد و ما می توانیم این داستان را بسط دهیم، اما به این نکته دقت کنید که ما الان یک داستان داریم. بدون محدود کردن شاید هیچ گاه به این داستان و ایده نمی رسیدیم.

در ادامه می توانیم ببینیم که چگونه این داستان به یک انیمیشن کوتاه می تواند تبدیل شود:

لینک دانلود ویدیو

منبع: bloopanimation 

خانه انیمیشن