آموزشاخبارمقالات

بازیگری انیمیشن و بازی کاراکتر

4.24Kviews
۳٫۶
(۵)

انیمیشن یک فریب، یک حیله گری، و یک توهم است. چطور این توهم را طوری درست کنیم که جذاب، با احساس و به به ياد ماندني شود.


(صحبت های «اندی ژول» کارگردان و انیماتور پر سابقه درباره بازیگری انیمیشن و بازی کاراکتر)

بازیگری چیست؟

قبل از اینکه من یک انیماتور شوم سالیان زیادی را در تئاتر کار می کردم. من هر شب بازی بازیگران را مشاهده میکردم و هنگامی که بزرگتر شدم فهمیدم زمانی که یک بازیگر ضربه آهنگ صدای خود و حرکات خود را نسبت به اجرای قبلیش عوض می کند، بازخورد متفاوتی را از طرف تماشاگران دریافت می کند. شبی بود که آن ها را به خنده می انداخت و شب دیگر کاملا قضیه متفاوت بود و نتیجه عکس در بر داشت. این توجه به عملکرد و نحوه اجرای بازیگران برای من درس خوبی بود و در زمانی که می خواستم انیماتور شوم بسیار برایم مفید بود. من متوجه شدم که اگر بخواهم عملکرد یک کاراکتر، طبیعی و واقعی به نظر برسد، نیاز به بازی و اجرای خوب است و من به این نیاز داشتم که که درباره شخصیت کاراکتر بیشتر بدانم. به طور خلاصه، فهمیدن بازیگری. اگر من بتوانم اجرای خوبی را داشته باشم، میتوانم تماشگران را با خود همراه کنم.

اما برای رسیدن به این نقطه، ما باید مراحل آن را بدانیم…

بیایید از ابتدا و گام به گام پیش برویم که دقیقا متوجه شویم بازیگری چیست. به صورت بسیار ساده: بازیگری یعنی وانمود کردن فرد برای القای اینکه او شخص و یا چیز دیگری است. این تعریف بسیار ساده است. و البته خود بازیگری بسیار فراتر از این تعریف است. بازیگری برای انیمیشن هنری است که شما در آن شخصیت و صفات کاراکتر را به چیزی که انیمیت نشده مثل یک مدل گرافیکی، یک عروسک و یا یک طراحی منتقل میکنید. شما طوری این کار را انجام می دهید که تماشاگر به این باور می رسد که این کاراکتر خودش می تواند تصمیم گیری و فکر کند. به عقیده من بازیگری برای انیمیشن بسیار متفاوت تر از بازیگری در فیلم و یا بر روی صحنه تئاتر است.

حرکات و ژست های یک بازیگر در فیلم معمولا می تواند بسیار ظریف و حداقلی باشد ، چیزی مثل بالا بردن آهسته یک ابرو و یا تغییر فوکوس چشم. وقتی این صحنه به روی پرده سینما می آید، این حرکات جزئی از فاصله دور، بسیار بزرگ و قابل مشاهده می شود چون یک نمای بسته در سینما می تواند چندین متر مربع باشد. بر روی صحنه تئاتر این قضیه کمی متفاوت است، درست است که فاصله بین تماشگران و بازیگران و صحنه باز هم به همان اندازه است که در سینما وجود دارد ولی این اندازه ها قابل تغییر نیستند و تماشاگران همواره بازیگر را به یک اندازه میبینند. در تئاتر فاصله ای که بین تماشگران در هر ردیف و بین بازیگر وجود دارد باعث میشود که دیدن صورت و احساسات بازیگر کمی با مشکل روبرو شود و همه تماشگران نتوانند حس درستی از اجرای بازیگران داشته باشند. بازیگران تئاتر سعی می کنند تا با کم و زیاد کردن تن صدای خود و حرکات دیگر بدن، احساسی که در فیلم نامه وجود دارد را به تماشگران منتقل کنند. بازیگری در انیمیشن هم چیزی شبیه به بازیگری تئاتر می تواند باشد. در بازیگری انیمیشن در حرکات خاصی باید اغراق بیشتری شود تا منظور را به بیننده منتقل کند.

در یک کاراکتر انیمیت شده انتظار میرود که به همین دلیل (اغراق در حرکات) بازی او و یا زمان بندی و حرکات واقعی به نظر نرسد. تمام کارهای انیمیشن از این قاعده مستثنی نیستند. در تمام فرم های انیمیشن پیشنهاد میشود که جزئیات حرکات توسط انیماتور ساخته شود، البته که در برخی موارد هزینه ها بالا می رود و هزینه بیشتری برای این کار باید پرداخت شود. در کارهای استاپ موشن و انیمیشن های دستی، روی تک تک فریم ها باید کار شود اما در کارهای گرافیکی این شانس وجود دارد که نرم افزارها به کمک انیماتور بیایند و این کار را آسان تر کنند. در یک استاپ موشن کاراکتر در هر فریم باید بایستد و بی حرکت باشد و این بهتر از این است که کاراکتر دائم در حال حرکت باشد.

مطالعه کنید:  «داستان اسباب بازی» شروع یک نوستالژی

و در مخلص کلام حرکت کردن و یا حرکت نکردن بر اساس چیزی که در فیلم نامه وجود دارد.

البته که این تمام ماجرا نیست. و در بازیگری انیمیشن چیزهای بیشتری از این تصور ساده وجود دارد. این بسیار مهم است که ما به عنوان یک انیماتور بفهمیم که چه چیز مهم است (درباره بازیگری و اجرا) و چگونه و با چه تکنیکی میتوان آن را به کاراکتر منتقل کرد.

در آخر ، دلیلی که ما انیماتور هستیم این است که اعتماد به نفس کافی را نداریم تا به روی صحنه برویم و خودمان اجرا کنیم. در غیر این صورت ما هم میتوانستیم این کار را انجام دهیم و از تعریف ها و تمجید ها بسیار لذت ببریم. ما این کار را بوسیله ساخته های خودمان (مدل های گرافیکی و یا عروسک ها) انجام می دهیم. اما برای موفقیت در این کار ما باید همانند یک بازیگر فکر کنیم تا بتوانیم درک خوبی از اجرا و بازیگری را داشته باشیم. ما نویسنده، کارگردان و بازیگر هستیم. بر خلاف یک فیلم معمولی، ما نیاز داریم تا تمام این مهارت ها را در بالاترین کیفیت آن داشته باشیم.


فاکتورهای یک اجرای خوب انیمشن

به نظر من اجرا را می توان به دو بخش تقسیم کرد، اجرای صدا و اجرای انیمیشن.

اجرای صدا

یک کاراکتر انیمیشن می تواند تکیه بسیار زیادی بر روی اجرا و نوع صدای بازیگر داشته باشد. این کار توسط سه عامل خارجی هدایت می شود نویسنده فیلم نامه، تفسیر بازیگر از متن فیلم نامه (که نقش کارگردان و سخت گیری او در این قسمت بسیار حائز اهمیت است) و بالاتر از اینها کارگردان است. نقش نویسنده این است که فیلم نامه را بنویسد و شخصیت کاراکترها را توضیح دهد. بوسیله خواندن فیلم نامه و گفت و گوی بین کاراکترها کارگردان ذهنیتی از کاراکترها پیدا می کند. با مشورت  کارگردان و نویسنده و همکاری آن ها این اطمینان حاصل می شود که همان شخصیت، که از کاراکترها مد نظر بود حفظ شود و در نهایت همان شخصیت به تصویر کشیده شود. اگر شما شروع به نوشتن فیلم نامه کنید شما نیاز دارید که فهم کاملی از کاراکتر خود پیدا کنید.  فکر کردن درباره این که آنها چه کسانی هستند، چه کارهایی انجام می دهند، چگونه عکس العمل نشان می دهند. ممکن است کاراکتر تا حدودی به شما نزدیک باشد، در صورتی که این موضوع نا خواسته باشد، مواظب این مسئله باشید همه ما به شیوه مختلفی صحبت می کنیم و اصطلاحات متفاوتی را به کار می بریم، و ما خیلی به ندرت جمله ها را در حرف های خودمان کامل بیان می کنیم کافیست به چندین مکالمه به صورت پنهانی گوش دهید و بعد از آن شما به سرعت متوجه این قضیه خواهید شدید که در حقیقت ما چگونه با هم صحبت می کنیم. در شخصیت کاراکتر خود ریزتر شوید، و درباره آن تحقیق کنید، سعی کنید چندین شخصیت از افرادی که میشناسید و یا دیده اید را با هم مخلوط کنید. اما همیشه از قوه تخیل خودتان هم استفاده کنید.

با تمام شدن فیلم نامه این وظیفه کارگردان است که نحوه اجرای صدا را مشخص کند. وقتی من صدای بازیگرها را کارگردانی میکردم ، به این نیاز داشتم که نظر و ایده خودم درباره انیمشن را به آنها منتقل کنم و چه جاهایی نیاز به تاکید دارد، فیلم نامه تنها مجموعه ای از کلمات است که بر روی صفحه نوشته شده است. جان دادن به این کلمات و نحوه گفتن دیالوگ و نوع تن صدا مهمترین عامل در هدایت اجرای انیمیشن است. یک لحن یکنواخت و بی روح باعث می شود که کاراکتر ما بی جان به نظر برسد. یک لحن پویا و متغیر می تواند انرژی را در کاراکتر ما ایجاد کند. به عنوان یک انیماتور شما باید قبل از شروع کردن، یک برنامه ریزی و طرح دقیقی داشته باشید. با صدا کار کنید و گوش بدهید که چه چیزی میگوید، احساس کاراکتر را از نحوه دیالوگ گفتن و تن صداس او تشخیص دهید. در بعضی مواقع ما ممکن است یک چیزی میگوییم و منظور دیگری داشته باشیم، بنابراین این بسیار مهم است که برداشت درستی از کاراکتر خود داشته باشیم. به لحظه های کلیدی دیالوگ خوب گوش دهید، لحظاتی که بر روی یک قسمت و یا کلمات خصی تاکید میشود، با دانستن آن ها شما متوجه خواهید شد که کجاهای داستان نیاز به چه ژست و حرکتی دارید. پس از آن شما میتوانید برنامه ریزی کنید و دریابید که کجاها به چه چیزهایی نیاز دارید، با این کار شما به موفقیت نزدیکتر میشود.

مطالعه کنید:  گزارش روز سوم از جمع انیماتورهای داخلی و خارجی

 

در طول روند تولید همواره باید بین انیماتورها و کارکرگردان گفتگوهایی وجود داشته باشد. کارگردان نقش انتقال ایده ها و دیدگاه های فیلم نامه بوسیله استوری برد و صدای ضبط شده به انیماتور را دارد، و انیماتور کسی است که قرار است این مسائل را اجرایی کند. در اینجاست که کارگردان نیاز دارد تا به مهارت های انیماتور خود اعتماد کند. انیماتور وظیفه دارد تا بوسیله مهارت خود به کاراکترها ی بدون حرکت، حرکت دهد و به آنها جان بدهد. این مهارت های اجرا باعث میشود تا بیننده اجرا را بپذیرد و آن را باور کند. یک اجرای خوب صدا به تنهایی کافی نیست، و انیماتور نیز دارد تا درک خوبی از مهارت ها و تخیل و یا تصورات یک بازیگر را داشته باشد. جایی که دیالوگی وجود نداشته باشد شما خودتان به تنهایی و به عنوان یک انیماتور می توانید کار را پیش ببرید. اما در اینجا هم باید اصول رعایت شود شما باید صحنه های عاطفی را با اغراق در حرکت و یا سرعت بخشیدن و یا کند کردن آن با توجه به اتفاقات قبل و بعد به درستی انجام دهید. اینجاست که روش قدیمی داپ شیت به کار می آید.

داپ شیت را فراموش کنید. این کار واقعا میتواند به برنامه ریزی حرکت کاراکترهای شما کمک کند و شما را مطمئن کند که نتیجه متقاعد کننده و قابل قبول است. این کار به زمان بندی شما کمک میکند (با یک کرونومتر کار کنید تا زمان بندی حرکات شما مشخص شود) و شما میتوانید به آن رجوع کنید. حرکات را به لحظات کلیدی تجزیه کنید و فراز و فرود های آن را مشخص کنید. شما نیازی ندارید این کار را در شات خود و یا حتی در یک سکانس زیاد انجام دهید. مسئله مهم به عنوان یک انیماتور این است که حرکت کاراکتر شما در شاتی که کارگردان مشخص کرده است، به صورت ریتم دار باشد . و از فیلم نامه فاصله نگیرید.

اجرای انیمیشن

به عنوان یک انیماتور شما باید درک خوب و درستی از حرکات اصلی داشته باشد. این وظیفه شماست که با درکی که از کاراکتر دارید، بوسیله اجرای درست، آن را به کاراکتر منتقل کنید. احساس همدلی یک مهارت استراتژیک مهم برای رسیدن به این موضوع است. این برای انیماتورها مهم است که درک خوبی از شخصیت کاراکتر داشته باشد.

نکته این است که که ما شخصیت و صفات کاراکتر را به خوبی بشناسیم، خودمان را با توجه به فیلم نامه و صحبت های کارگردان در موقعیت او قرار دهیم و سپس بوسیله اجرای صدا و توجه دقیق به آن، درک درستی از موقعیت بتوانیم داشته باشیم. این راه طولانی است که ما بتوانیم اجرای خوبی را از دل فیلم نامه بیرون بکشیم. در هر صورت اجرای انیمیشن باید جذاب و قابل باور به نظر برسد. وقتی که بیننده ها رفتار کاراکتر در موقعیت های خاص برایشان باورپذیر نمیشود، یعنی اینکه اجرا به شکست منتهی شده است.

مسئله حیاتی برای هر انیماتور این است که بتواند به خوبی حرکت کاراکتر در لحظات کلیدی دیالوگ را برنامه ریزی و اجرا کند. در هر صورت باید صحنه شما از دیالوگ جدا شود و بعد از آن شما به عنوان یک بازیگر متوجه خواهید شد که نحوه و زمان بندی حرکات چگونه است و بیننده ها چه چیزی را انتظار دارند. زمانی که من کاراکترها را انیمیت میکردم، من همیشه از صحنه هایی که فاقد دیالوگ بودند لذت می بردم چونکه در این صحنه ها آزادی عمل بیشتری بر خلاف صحنه های دیالوگ دار داشتم. در صحنه های دیالوگ دار شما در برخی موارد در حرکات و ژست ها بسیار محدود می شوید.

مطالعه کنید:  هنر قصه گویی – فصل سوم- قسمت دوم

 

به صدا بارها و بارها گوش دهید، و در ذهن خودتان حرکات را (به عنوان یک بازیگر) بازسازی کنید موقعیت بدن خود، دست ها، بازو ها، چشم ها و دیگر چیزها را بررسی کنید. چشم ها را فراموش نکنید بسیار حیاتی هستند، ما بطور طبیعی در ابتدا  به آن ها نگاه میکنیم بنابراین درباره حرکت آن ها دقت کنید. چشم ها همانند حرف زدن عمل می کنند، و در صحنه هایی که دیالوگی وجود ندارد آنها بیشتر از حرکات بدن مورد توجه قرار می گیرند. یک توصیه برای این کار این است که حرکات چشمان خود را در نظر بگیرید، به آن مسلط شوید و آن را چندین بار انجام دهید. اگر شما تنها یک بار این کار را انجام دهید تسط کافی برای انتقال آن به کاراکتر را نخواهید داشت. هر چقدر این کار را انجام دهید بهتر می توانید حرکات را اصلاح کنید تا بهتر و آشنا تر به نظر برسند و پیوستگی حرکات حفظ خواهند شد. فیزیک حرکات بسیار مهم است. اگر شما «شرک» را انیمیت می کنید، پس خود «شرک» باشید، مثل «شرک» فکر کنید، مثل «شرک» حرکت کنید و مثل «شرک» بخورید!

پس شما به عنوان یک انیماتور نیاز دارید تا همانند کاراکتر خود فکر کنید و وقتی انیمیت میکنید خود را جای کاراکتر بگذارید.

ویدیو گرفتن از خودتان در ابتدا و قبل از شروع انیمیت ممکن است بسیار مفید به فایده باشد. شما ممکن است در ابتدا کمی محتاط و خجالتی باشید اما این راه خوبی است برای اینکه شما به تمام قسمت های بدن خود نگاه کنید و نسبت به حرکات آن ها و ارتباط اعضای بدن با هم آگاه شوید و به عنوان یک انیماتور ببینید که حرکات در چه تعداد فریم انجام می شوند. این همچنین ایده خوبی است که شما یک آینه به همراه داشته باشید، مخصوصا در مواقعی که می خواهید انیمیت مربوط به صورت و یا لیپ سینگ را انجام دهید. شما در این مورد می توانید بهترین رفرنس و مرجع خود باشید!

من یک بار با کارگردانی کار کردم که برای هر کاراکتری که من باید انیمیت می کردم کتابچه ای به من داد و من را به دیدن «هارول لوید»، «لورل و هادری» و «چارلی چاپلین» نشاند. او میخواست تا به من بفهماند که فیزیک این کاراکترها و اجرای آنها تفاوت های ظریفی دارد که باعث میشود آنها منحصر بفرد شوند. او من را متوجه این قضیه کرد که تمام کاراکترها باید بسته به نوع شخصیت و صفاتشان به طریق مختلفی انیمیت شوند. پس هر کاراکتری باید فر اخور شخصیت خودش حرکت می کرد، طریقه راه رفتن آن ها، نحوه عبور آن ها از در، و اینکه یک انیماتور باید بداند هر کدام از این حرکت ها برای هر کاراکتر در چه مدت ( تعدا فریم ) باید  انجام شود. شما استایل خودتان را در اجرا دارید و داشتن آن مهم است اما شما همچنین به این نیاز دارید که بدانید آیا این استایل برای این صحنه مناسب است یا خیر. و نکته مهم دیگر این است که شما کاراکتر ها را طوری انیمیت کنید گویی که هر کدام یک شخصیت متفاوت و مستقل از بقه است، در غیر اینصورت آنها شبیه به هم به نظر می آیند.

در نهایت تمام انیمیشن یک فریب، یک حیله گری، و یک توهم است. اما این توهم را طوری درست کنید که جذاب، با احساس و به به ياد ماندني باشد.

منبع : Skwigly

این مطلب چقدر مفید بود؟

به این پست امتیاز دهید!

متوسط آرا ۳٫۶ / ۵٫ ۵

اولین نفری باشید که به این پست رای می دهید!

1 Comment

Leave a Response

5 + 2 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.