قصه گوییمقالات

چگونه یک خط‌‌داستانی‌موازی بنویسیم

استوری برد پیکسار
1.81Kviews
۴٫۴
(۱۴)

مدت زمان لازم برای مطالعه: ۱۵ دقیقه

هر کتاب یا فیلم یک خط داستانی دارد. اما برخی از نویسندگان مایلند که با نوشتن خط داستانی موازی لذت خواندن یا دیدن آن را دوچندان کنند.

در این مقاله، خواهید دید که چطور می‌توان خط داستانی موازی ایجاد کرد و با علت اهمیت آن، و چگونگی طراحی استوری‌بورد برای خط داستانی موازی نیز آشنا خواهید شد… فرقی نمی‌کند چه داستان کوتاه، چه اولین کتاب، یا فیلم سینمایی این رویکرد می‌تواند به شما کمک زیادی بکند.

خط‌داستانی موازی چیست؟

خط‌داستانی‌موازی که به آن روایت موازی، یا پیرنگ موازی هم گفته می‌شود ساختارهای داستانی هستند که نویسنده در آن دو یا چند داستان مجزا می‌گوید. این داستان‌ها همگی اغلب به واسطه شخصیت، رخداد، یا درون‌مایه‌ای مشترک ارتباط پیدا می‌کنند.

نمایشنامه‌نویس‌ها و رمان‌نویس‌ها مدت‌هاست که از خط‌داستانی موازی را به عنوان روشی در نوشتن به کار می‌گیرند (غرور و تعصب جین‌آستین). در دوران اخیر، خط داستانی موازی به روشی محبوب در فیلمنامه نویسی تبدیل شده است. چنین داستان‌هایی پیرنگ‌های موازی، دیدگاه‌های مختلف، و پیش‌داستان‌های بیشتر را ارائه می‌کنند، که در نتیجه آن داستانی جذاب‌تر برای همگان خواهیم داشت.

چرا خط‌داستان‌های‌موازی اهمیت دارند

احتمالا با ساختار داستان سه‌پرده‌ای آشنا باشید. بسیاری عقیده دارند که این ساختار استاندارد تنها ساختار داستان است، و برای هر نوع داستانی نتیجه می‌دهد.

با این حال جهانی از دسته‌بندی‌ها و زیر‌رده‌های مختلف از روایت موازی وجود دارد که می‌تواند به اثربخشی هر چه بیشتر داستان شما کمک زیادی کند. اما چیزهای زیادی برای آموختن وجود دارد. ساختارهای روایی می‌توانند تنوع زیادی داشته باشند.

برخی از فیلم‌ها، مانند ساعت‌ها یا ۲۱ گرم سه ساختار تک‌پرده‌ای دارند، پرده‌ی دوم در این فیلم‌ها چنان کوتاه است که وجود چندانی را نمی‌توان برایشان در نظر گرفت.

برخی از فیلم‌ها مانند بدو لولا بدو! نسخه‌های مختلفی از پرده دوم را به نمایش می‌گذارند.

باید در نظر داشته باشید که پرش از داستانی به داستان دیگر چنانچه ندانید در چه قسمت‌هایی باید این کار را انجام دهید کارتان را به فاجعه بدل می‌کند.

به طور خلاصه، اگر از ساختار درست برای نوشتن داستان اطلاع کافی نداشته باشید نمی‌توانید داستان بنویسید. اگر بخواهید در هر زمان به طور بختی فلاش‌بک بزنید، یا بخشی از داستان را به طور مداوم تکرار کنید، بدون آنکه به ساختار کلی فیلم توجهی داشته باشید، در اینصورت مخاطب شما به درستی متوجه آنچه رخ داده نمی‌شود. چنین رویکردی در نهایت باعث می‌شود که فیلم دیگر جذابیتی نداشته باشد (مگر آنکه مانند کریستوفر نولان قصد فریب‌دادن مخاطبتان را داشته باشید.)

مطالعه کنید:  فیزیک در انیمیشن: حرکت و نیرو

ایجاد ساختار روایی را می‌توان با ساختن خانه قیاس کرد. ساختار روایی مرسوم نقشه‌ای است برای ساختن هر نوع ساختمانی. شما می‌توانید ساختمان‌های زیبایی را با چنین دیزاینی طراحی کنید، البته تا زمانی که هدفتان ساختن خانه‌ای دقیقا مشابه به همین نقشه باشد.

اما اگر بخواهید که ساختمانی با هدف متفاوت بسازید… یک بلوکه آپارتمان، مدرسه، یا … در اینصورت نیازمند طراحی متفاوتی خواهید بود (مدرسه نیازمند چیزهای متفاوتی نسبت به خانه است). بسیاری از نویسندگان تلاش می‌کنند تا روایت‌های موازی ایجاد کنند و نتیجه‌ی این کارشان در نهایت فرمی نامتناسب با داستان همراه با نتیجه نامناسب است.

چیزهایی که هنگام ساخت یک ساختارروایی باید در نظر گرفت

بسیاری از نویسندگان اولین رمان یا فیلمنامه‌شان را حول یک ساختارروایی نمی‌نویسند. آن‌ها در ابتدای امر عناصر دیگری را در نظر می‌گیرند، پس از آن ساختار پیرنگی را پس از پاسخ به برخی از سوالات مهم پاسخ  می‌چینند.

قوس شخصیت قهرمانتان چیست؟

درباره گسترش شخصیتی که قرار است قهرمان شما آن را تجربه کند فکر کنید. چه رخدادهایی این مسئله را ممکن می‌سازد؟ خوانندگان و بینندگان اغلب به روال گسترش شخصیت توجه می‌کنند، بنابراین اطمینان حاصل کنید که به تمامی این عناصر پیش از رفتن به سراغ سازوکارهای چگونگی سرایش داستان رسیدگی کرده باشید.

آیا روایت به صورت اول‌شخص گفته می‌شود یا سوم شخص؟

روایت کردن داستان به صورت سوم‌شخص به شما انعطاف بیشتری می‌دهد. این سبک روایی به شما اجازه می‌دهد که از هر آنچه در داستان رخ می‌دهد اطلاعات بدست آورید، با این روش می‌توان روایت را به صورت موازی، دایره‌ای، و غیر خطی کنکاش کرد. چنانچه فکر می‌کنید که روایت باید به صورت اول شخص گفته شود، مطمئن‌تر راهکار استفاده از ساختار داستان خطی است، با رخدادهایی که زنجیروار چیده شده‌اند، با این حال در نظر داشته باشید که شما همچنان امکان بکار بردن فلاش‌بک و حجم زیادی از مونولوگ‌درونی را دارید.

رخداد‌های اصلی در داستان کدامند؟

بیشتر داستان‌ها از ساختار سه‌پرده‌ای پیروی می‌کنند که از سه پرده آغاز، کشمکش، و نقطه‌اوج تشکیل شده است. هر یک از این اجزای روایی به عنوان نقطه‌تماسی که در نقش وزنه‌ی داستان است عمل می‌کند. از خودتان بپرسید که آیا می‌توان از آنها در ساختارداستان‌های نامرسوم استفاده کرد. اگر اینطور باشد، ممکن است بخواهید که یک روایت غیرخطی را بیازمایید. اگر این کار به درست انجام شود، می‌تواند به برجسته شدن رمان یا فیلمنامه شما کمک کند.

مطالعه کنید:  انیمیشن کوتاه فریلنس

چه تعداد زاویه‌دید را می‌توان بکار برد؟

برخی اوقات داستان هنگامی موفقیت‌آمیز عمل می‌کند که چندین زاویه‌دید را به نمایش بگذارد. دیدن چیدمانی از رخدادها از نگاه‌ شخصیت‌های مختلف باعث ایجاد جلوه‌‎های غنی‌تر برای خواننده یا بیننده می‌شود.

انواع خط‌داستان‌های موازی

روایت‌های خطی

داستان‌های خطی پرش زمانی ندارند، این داستان‌ها اغلب بازیگران زیاد و خط‌های‌داستانی متنوعی دارند.

. روایت هم‌راستا (Tandem)

روایت‌همراستا زمانی است که نویسنده چندین پیرنگ‌موازی را به طور همزمان می‌نویسد. این فرم روایی در داستان‌سرایی معمولا در تلوزیون به کار می‌رود، و ریشه در سبک روایی شکسپیر دارد که معمولا از سه پیرنگ هم‌وزن استفاده می‌کرد.

پیرنگ روایت‌های هم‌راستا گاه ممکن است از کنترل خارج شوند، اما نویسنده‌ها می‌توانند با بکارگیری چند روش مختلف سیر داستان را کنترل کند. ممکن است شما مایل به استفاده از پیرنگ فراگیر (Overarching Plot) باشید، این نوع روایی مشخصه متمایزکننده میان آثار تلوزیونی و فیلم‌های سینمایی مرسوم است.

۱٫۲٫ روایت چند پروتوگانیستی

فیلم‌هایی که چندین پروتوگانیست دارند، اغلب درباره ماموریت، بهم پیوستن، انحصار فیزیکی یا عاطفی. این داستان‌ها درباره گروه‌هاست، نه یک شخصیت اصلی که سفری را آغاز می‌کند. تقریبا تمام فیلم‌های که درباره خانواده هستند، چند پرتوگانیستی هستند، چراکه آن‌ها آشوب‌های عاطفی را به نمایش می‌کشند.

چنانچه این سبک روایی را به درستی نشان ندهید، فرم چند پروتوگانیستی می‌تواند حالت چرخشی پیدا کند، مخصوصا اگر داستان درباره پیوند دوباره باشد. به همین خاطر در این شیوه باید به گونه رفتار کنید که گویی تمام پروتوگانیست‌ها یکی هستند، و مطابق با این نگاه داستان را پیش ببرید.

چنین داستان‌هایی می‌تواند درباره “بوکسوری شکست‌خورده”، یا “سربازی در جنگ باشد”. پیش‌داستان‌های زیادی در این داستان‌ها وجود دارد چراکه آنها درباره کارهایی ناتمام هستند. این بدین معناست که شما نیاز به بافتن رشته داستان‌های زیادی در هر صحنه هستید (نجات سرباز رایان).

۱٫۳٫ روایت دو ماجراجویی
روایت‌های دو ماجراجویی داستان دو قهرمان که هر دو به یک اندازه اهمیت دارند را بیان می‌کند این قهرمانان سفری را در پیش دارند، از هم جدا می‌شوند، یا موازی با هم داستان را پیش می‌برند، جسمانی، عاطفی، یا هر دو حالت. چراکه آن‌ها اغلب از هم جدا، و در تعامل با دیگر شخصیت‌ها دیده می‌شوند، هر دو مسافر نیاز به خط‌پیرنگ خود هستند. علاوه بر این آن‌ها اغلب یک خط‌پیرنگ مشترک هم دارند.

این نوع داستان هم حالتی از فرم چند پروتوگانیستی است، با این تفاوت که در این حالت خاص محتوا دو سفر استعاری است، بنابریان نیاز به ساخت سه خط‌پیرنگ داریم. گاه یکی از شخصیت‌ها جزئیات بیشتری نسبت به دیگری دارد، و شخصیت دوم جنبه‌ای رمزآلود دارد (در جستجوی نمو).

  1. روایت‌های موازی
مطالعه کنید:  مقدمه ای بر علم رنگ ها و کاربرد آن در قصه گویی انیمیشن توسط متخصصین پیکسار

انواع روایت موازی شامل فلاش‌بک، پرش‌زمانی، خاصیت غیرخطی، خط داستان‌های شکسته است. انواع آنها را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد، و هر یک نیز زیر دسته‌هایی دارد.

۲٫۱٫ شش زیردسته زا فلاش‌بک وجود دارد. برخی از انواع آن پیچیده هستند، و هر یک هدف داستانی متفاوتی را هم دنبال می‌کنند، فیلم‌ها چندین نوع فلاش‌بک در داستان دارند.
الف. فلاش‌بک برای روشنگری

یکی از از ابزارهای ساده پیش‌داستان، مانند زمانی که کارآگاه می‌پرسد: “شب تصادف کجا بودی؟” و پس از آن فلاش بک به آن شب زده می‎‌شود.

ب. فلاش‌بک پشیمانی

تکه‌های نازنجیرواری از رخدادی ناموفق، مانند رخدادهای یک رابطه ناموفق (آنی‌هال).

پ. فلاش‌بک ته‌کتابی (Bookend)

صحنه یا سکانسی در زمان حال که در آغاز و پایین فیلم ظاهر می‌شود.

ت. فلاش‌بک پیش‌نما (Preview)

این گونه داستان‌ها با صحنه یا سکانسی از میانه‌های داستان شروع می‌شوند، سپس به ابتدای داستان فلاش‌بک می‌زنند، و تا پایان به صورت زنجیره‌وار ادامه پیدا می‌کنند.

ث. فلاش‌بک از حادثه‌تغییردهنده

لحظه‌ای متحول‌کننده چندین بار به صورت فلاش‌بک نمایش داده می‌شود.

ج. فلاش‌بک دو روایتی

این نمونه مربوط به داستان‌هایی است که هم در گذشته و هم در حال رخداد دارند. چنانچه در این داستان‌ها چرخه‌های متمرکز داشته باشید می‌توانید با سرعت بیشتری آنها را به نتیجه برسانید، در هر دایره داستانی متفاوت در زمانی متفاوت حضور دارد. پس از آن می‌توانید فراز نشیب‌های لازم را در گذشته و حال داستان به نمایش بگذارید.

داستان‌های متوالی (Consecutive Stories)

داستان‌های متوالی هم‌وزن هستند، آن‌ها داستان‌هایی کامل هستند که در هر جزء به جزء  دیگر متصل است و به همین شکل تا پایان ادامه پیدا می‌کند. این فیلم‌ها در دسته‌های مختلفی قرار می‌گیرند که قواعد ساختاری متفاوتی هم دارند.

زیردسته‌ها:

الف. داستان‌هایی که قدم به تصویر می‌گذارند

داستان‌هایی که یکی پس از دیگری رخ می‌دهند و در پایان نیز به همدیگر متصل می‌شوند.

ب. زاویه‌دید‌های مختلف

زاویه دید‌ها یا نسخه‌های مختلفی از رویدادهای مشابه

پ. پیامد‌های مختلف

از هر رخداد‌ مشابه خروجی‌های مختلفی حاصل می‌شود.

ت. داستان چند‌وجهی

نسخه‌ای منکسر از سه حالت بالا، که با بکاردن تقسیم در داستان شکل می‌گیرد (پالپ فیکشن).

 

تمپلیت داستان موازی

تمپلیت

این مطلب چقدر مفید بود؟

به این پست امتیاز دهید!

متوسط آرا ۴٫۴ / ۵٫ ۱۴

اولین نفری باشید که به این پست رای می دهید!

Leave a Response

6 + 4 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.