نورپردازی در انیمیشن – فصل دوم:مشاهدهی جهان اطراف ما (قسمت سوم)
نورپردازی در انیمیشن – بخش معرفی (قسمت اول)
نورپردازی در انیمیشن – بخش معرفی (قسمت دوم)
نورپردازی در انیمیشن – فصل دوم:مشاهدهی جهان اطراف ما (قسمت اول)
نورپردازی در انیمیشن – فصل دوم:مشاهدهی جهان اطراف ما (قسمت دوم)
جهت نور
یکی از اولین ویژگیهای مرجع که توسط یک نورپرداز تحلیل میشود ، جهت نور است. منابع اصلی نور در صحنه در کجا قرار دارند؟ روشنایی ، درخشندگی آیینه ای (Specular Highlight) و جهت سایهها ، شاخصههای اصلیای هستند که هنرمند باید آنها را تحلیل کند. در اکثر مواقع هنرمند میتواند با نگاه کردن به این سه شاخص ، موقعیت و جهت منبع اصلی نوری که به شیء میتابد را شناسایی کند.
شدت نور
شدت نور ، هم شامل شدت یک نور تنها و هم پیوستگی مقدار آن نور با نورهای دیگر است. همچنین نور مستقیم و غیر مستقیم هم در این قسمت در نظر گرفته میشود. نور مستقیم همان پرتوهای اولیهی نور است که از منبع نور تابیده. نور غیرمستقیم ، همان نور مستقیمی است که به شیءای برخورد کرده و در اثر این برخورد ، انعکاس پیدا کرده و بر نواحی اطراف خود تاثیر گذاشته است. معمولا مقایسهی نور مستقیم با نور غیرمستقیم ، با ” نسبت نور اصلی به نور پر کننده” شناخته میشود. در این نسبت ، نور اصلی همان منبع نور اصلی در هر صحنه است که اغلب نور خورشید یا ماه است اما میتواند نور مصنوعی و ساخت انسان هم باشد. در این نسبت ، مقدار نور پر کننده ، میزان نوریاست که سایههایی که توسط نور اصلی به وجود آمدهاند را میپوشاند.این نور پر کننده از چیزهایی مانند روشنایی آسمان یا بازتاب نور از دیوارهای اطراف به وجود میآید و صحنه را روشن میکند. درک “نسبت نور اصلی به پر کننده” ، به درک سطح کنتراست کل تصویر مرجع کمک میکند.
شکل ۲٫۱۰ یکی از تحلیلهایی که هنرمند هنگام مشاهدهی مرجع باید به آن توجه کند ، “نسبت نور اصلی به پرکننده” است. هر چه نور پر کننده در صحنه بیشتر باشد ، تفاوت بین قسمتهای روشن شده با نور اصلی و قسمتهای روشن شده با نور پر کننده کمتر میشود. نور پر کننده بیشتر به معنی کنتراست کمتر است.
رنگ نور
توجه به رنگ نور در بررسی مرجع ، یک فاکتور بسیار مهم است. درک رنگ نور ازطریق نور اصلی ، روشی نسبتا آسان است.هنرمند میتواند با نمونهگیری دادههای ناحیهای از مرجع توسط یک نرمافزار ادیت عکس ، منبع نور خاصی که در تصویر مرجع میبیند را تحلیل کند. البته که نور میتواند در محیط تغییر کند ، پس مهم است که از این رنگ فقط به عنوان نقطهی شروع استفاده شود. هنرمند باید انعطافپذیر باشد تا اگر نتیجهی کارش ناخوشآیند بود ، بتواند رنگهای صحنه را تنظیم کند.
مسئله این است که تا آنجایی که دو تصویر با هم یکی باشند ، باید شدت نور با مرجع مطابقت داده شود و تصویر ساخته شده مرتبا با مرجع اصلی مقایسه شود . این کار در ابتدا ممکن است بسیار مشکل باشد ، اما هرچه یک هنرمند با تجربهتر شود ، این کار برایش آسانتر میشود.
شکل ۲٫۱۱a برای درک کامل رنگ نور ، باید توجه کنیم که نور دارای فرایند افزودنیای است که با ترکیب رنگهای نقاشی متفاوت است. گردونهی رنگ برای نشان دادن چگونگی ترکیب نورهای قرمز و سبز و آبی برای ایجاد رنگی دیگر.
شکل ۲٫۱۱b صحنهای سه بعدی فقط با یک نور قرمز و یک نور سبز و یک نور آبی. نواحی زرد و فیروزهای و ارغوانی، به واسطهی ترکیب نورهای اصلی شکل گرفته اند.
شکل ۲٫۱۲a یک منبع نور مانند لامپ تنگستنی میتواند رنگی گرم و قوی ایجاد کند که شما میتوانید آن را از مرجعها نمونه بردرای کنید و در کار خود پیادهسازیاش کنید.
تحلیل نور فرعی و غیر مستقیم ، مشکلتر است. این نور چندان واضح نیست اما کاربرد صحیح آن برای موفقیت تصویرِ ساخته شده ضروری است. نورهای فرعی میتوانند از منابع بسیاری ایجاد شوند. نور فرعی میتواند از آسمانی که یک محیط را فرا گرفته ایجاد شود و در یک روز آفتابی و روشن ، به سایهها نوری آبی و خنک بتاباند. میتواند لامپ یا منبع نوری در دوردستها باشد که فقط اندکی صحنه را روشن میکند.
این نور حتی میتواند غیر مستقیم باشد و توسط پرتوهای نوری ایجاد شود که از منبع نور اصلی به جسمی برخورد کرده و به داخل صحنه بازتابیده شده اند. یک مثال خوب برای این حالت ، شیء سفیدی است که بر روی یک سطح رنگی قرار دارد. رنگ آن سطح ، بر روی جسم سفید تابیده میشود و کمی “رنگ بازتابی از سطح” (color bleeding) به وجود میآید. این یک مثال از نور بازتاب شده بود که یکی از انواع نورهای ثانویه است. نورهای بازتاب شده و دیگر نورهایفرعیدر فصل ۳ با جزئیات بیشتری مورد بحث قرار خواهند گرفت.
اکنون به یاد داشته باشید که هنگام تحلیل مرجع با پرسیدن سوالاتی مانند زیر ، تاثیرات نور فرعی را تحلیل کنید :
- آیا چمن سبز رنگ ، نور خورشید را به سمت شخصیت داستان بازتاب میکند یا نه؟
- آیا آب ، الگوی امواجش (caustic pattern) را بر روی سطح زیرین پل بازتاب میکند؟
شکل ۲٫۱۳ نورهای غیر مستقیم و فرعی زمانی ایجاد میشوند که نور اولیه و اصلی به سطحی برخورد میکند و به سطحی دیگر بازتابیده میشود . در این تصویر مشاهده میشود که چگونه رنگ نور بازتاب شده ، بسته به رنگ سطح ، تغییر کرده است.
شکل ۲٫۱۴ یک شیء یکسان که در سناریوهای مختلف از آن عکاسی شده ، میتواند پرتوهای نور غیرمستقیم و فرعی را دریافت کند و رنگ اشیاء اطرافش را جذب کند.
سایه ها
سایهها خصیصهی جالبی برای بررسی در مرجع هستند. رنگ ، لطافت و شکل سایه ها تمام عناصری هستند که باید برای موثر واقع شدن منظره کاملا پیادهسازی شوند. با مشاهدهی سایه ، هنرمند فقط به جهت نور پی نمیبرد بلکه همانطور که گفته شد ، میتواند برخی از ویژگیهای منبع نور را هم شناسایی کند. اگر سایه تیز و قوی باشد ، منبع نور به احتمال زیاد در مقایسه با شیء ، از آن کوچکتر و یا بسیار دور است ، مثل خورشید. اگر سایه ملایم باشد ، هنرمند میفهمد که منبع نور نسبت به جسمی که نور به آن تابیده ، پراکنده تر و غیرمستقیم تر و احتمالا بزرگتر است. سایهها در چه جهتی قرار دارند؟ آیا بر روی زمین کشیده شدهاند یا فقط زیر کاراکتر هستند؟ این اطلاعات به هنرمند ایدهای از موقعیت مکانی منبع نور میدهند. سایهی کشیده شده ، از منبع نوریست که در زاویهی پایینتری نسبت به منبعی که سایهی کوتاه ایجاد کرده قرار دارد.
رنگ سایه ، چیزی است که اغلب از آن چشم پوشی میشود. بنابراین اغلب اوقات سایه ها به رنگ سیاه و بدون تغییر یا بی رنگ به تصویر کشیده میشوند. اما اگر کسی به دقت به سایههای موجود در مرجع نگاه کند متوجه میشود که اصلا اینگونه نیست. متغیرهای بسیاری در رنگ یک سایه وجود دارند. برای مثال ، آیا آسمان آبی به سایهها ته رنگ مختصری میبخشد؟ آیا نور از اجسام اطراف بازتاب میشود و به سایهها تابیده میشود؟ هنگام تحلیل مرجع یک سایه ، به دقت به آن نگاه کنید و به چیزهایی که ممکن است به رنگ مربوط باشد فکر کنید.
شکل ۲٫۱۵ لطافت سایه توسط منبع نور تعیین میشود. هر چه منبع نور از جسمی که نور به آن تابیده بزرگتر باشد ، سایه ملایم تر خواهد شد.
شکل ۲٫۱۶ رنگ سایه هنگام مطابقت تصویر ساخته شده با مرجع بسیار مهم است. نمونه گیری از رنگ بعضی از نواحی به منظور دقیق بودن رنگ سایه ، برای ساخت تصویرتان ضروری است.
شکل ۲٫۱۷
شکل ۲٫۱۸ در این مثال ، منبع نور بسیار قوی و با شدت شروع میکند اما قبل از رسیدن به ساختمانها و خاموشیِ کامل ، به سرعت در درختان اطراف محو میشود.
ضعیف شدن نور
تمام منابع نور ، فارغ از اینکه چه هستند، مسافت محدودی دارند که میتوانند آن را روشن کنند. چراغ قوه باریکهی نور کوچکی دارد که از چراغ قوه تابیده میشود و مسافت مشخصی را طی میکند. نور شمع اغلب خیلی زود ضعیف میشود و فقط ناحیهی کوچکی را روشن میکند. حتی نور خورشید هم به تدریج در وسعت فضا کاهش مییابد. در نورپردازی هم مهم است که هر زمان که نیاز بود ، این نزول نور تدریجی مطابق با مرجع پیاده سازی شود. آیا نور تیر چراغ برق بر نورپردازی کاراکتری که در تاریکی شب در سطح خیابان قدم میزند تاثیر میگذارد؟ آیا شمع روی میز بر نورپردازی شخصیتهایی که بر روی میز کنارش نشستهاند اثری دارد؟ پیدا کردن یک مرجع برای تصویر خاصی که هنرمند میخواهد بسازد ، منجر به احساس باورپذیری بیشتر مخاطب میشود و در نهایت محصول نهایی بهتری تولید میشود.
به کار گرفتن مرجع
مرجع به چند روش مختلف بکار گرفته میشود. اولین روش ، مطالعهی دقیق و جزء به جزء مرجع است. ممکن است یک هنرمند سعی کند کارش را دقیقا بر حسب رنگ و کنتراست و روشنی و … با مرجع تطبیق دهد. این امر به ویژه زمانی محتمل است که قرار باشد شبیه سازیای واقع گرا باشد یا با سبک هنری خاص قدیمیای مثل نقاشی یا طراحی تطابق داشته باشد. در این موارد هدف ، تطابق یک به یک جزئیات با مرجع است.
در موارد دیگر ، مرجع زمانی به کار میآید که هنرمند بخواهد ظاهری را کاملا ابتکاری بسازد. در این موارد هنرمند از مرجع به عنوان نقطهی شروع استفاده میکند. هنرمند میتواند متناسب با نیازش ، تنها عناصر خاصی از مرجع را انتخاب کند اما آن را طوری تغییر دهد که بتواند از مرجع فاصله بگیرد و به تجربهای کاملا جدید و منحصر به فرد تبدیل شود. شاید رنگ غالب بر آسمان شب در یک نقاشی خاص ، نگاه هنرمندی را به خود جلب کرده باشد ، اما غلظت و سیری آن رنگ میتواند بیشتر هم شود. رنگ آسمان در مرجع میتواند یک نقطهی شروع باشد و سپس برای رسیدن به تصویر نهایی ، توسط هنرمند بهبود پیدا کند.
سازماندهی مرجع
مرحلهی آخر در جمعآوری مرجع ، سازماندهی آن به صورت یک کتابخانه است. این کتابخانه میتواند هم برای شخصی که آن را به وجود آورده مفید باشد و هم برای دیگر هنرمندانی که در پروژه همکاری میکنند. این کاری عاقلانه است اما اغلب اوقات هنرمندانی که این کار را پر زحمت و وقت گیر میدانند ، از انجامش چشم پوشی میکنند. در نهایت هنگامی که یک فرد رشد میکند و به عنوان یک هنرمند به پیشرفتش ادامه میدهد ، استفاده از کتابخانهی مرجع میتواند باعث صرفه جویی در زمان و پیشگیری از دردسر بشود.
ایجاد یک کتابخانهی مفید و کاربردی تضمین میکند که از کارهای انجام شده ، در آینده به بهترین شکل ممکن استفاده خواهد شد. این کتابخانه باید با یک قراردادِ نامگذاری متعارف ، طبقه بندی و برچسب گذاری شود تا تعداد زیادی از تصاویر بتوانند به راحتی جستجو و مدیریت شوند.
شکل ۲٫۱۹
روشهای زیادی برای ایجاد یک کتابخانه مرجع وجود دارد. یک روش این است که یا بر روی کامپیوتر خودتان یا شبکه و یا بر روی پایگاه دادههای عکس آنلاین که در دسترس هنرمندان باشد ، در مکان یک پوشه یک ساختار راهنمای فایل ایجاد کنید. در داخل فهرست راهنما ، برای کتابخانه دسته ها و زیرپوشهها را ایجاد کنید. این کار باید با احتیاط انجام شود ، زیرا تصاویر در چندین دسته بندی قرار میگیرند یا در تمام آنها کپی میشوند یا برای اینکه هنرمندان بتوانند در پایگاه داده تصویری را جستجو کنند، باید برچسب هایی از متا داده تولید شود.
شکل ۲٫۲۰ نمونه ای از شیوه نامه مربوط به یک کاراکتر
یکی دیگر از کاربردهای خوب مرجع ، ایجاد شیوه نامهایست که در حداقل تعداد صفحات ، مرجعهای مشابه را باهم ترکیب میکند. تمام هنرمندان تیم میتوانند به راحتی به این صفحات رجوع کنند و آنها را دنبال کنند. این کاری است که یک هنرمند هنگام خلق کارکترها ، اثاثیه یا محیط ، به انجامش تشویق میشود زیرا اجازه میدهد که ایدهها گسترش بیابند و درک بهتر و ملموستری شکل بگیرد.
مطلب آخر
تصاویر مرجع فقط نقطهی شروعی برای رسیدن به یک تصویر عالی هستند و نیاز نیست که هنرمند کارش را کاملا با آن تطبیق دهد.هنرمند آزاد است که برای اصول زیبایی شناسیِ کارش تصمیم بگیرد و سبکهای دیداری خودش را خلق کند. اما هنرمند با جمعآوری و تحلیل مرجع ، پایهای محکم برای ساخت تصاویری زیبا خواهد داشت.
این مطلب ادامه دارد…..
منبع: کتاب نورپردازی در انیمیشن
(هرگونه کپی برداری از مطالب وبسایت خانه انیمیشن بدون ذکر نام و حذف لینک غیر قانونی و داراری پیگرد قانونی است)
این مطلب چقدر مفید بود؟
به این پست امتیاز دهید!
متوسط آرا ۳ / ۵٫ ۲
اولین نفری باشید که به این پست رای می دهید!