تماس با ما

خانه انیمیشن ، خانه ایست برای تمام خانواده ی بزرگ انیمیشن ایران.

- Advertisement -

Popular reviews

latest posts

اخبارمقالات

۱۵ فیلم انیمیشنی که در ابتدا ساختار کاملا متفاوتی داشتند

6.22Kviews
۳٫۹
(۳۰)

در داستان انیمیشن ایده ها را باید به صورت آهسته ای گسترش داد و این پروسه را باید بسیار تکرار کرد و در هر تکرار چیز های با ارزش و خوبی را به داستان اضافه کرد تا داستان شکل خوبی به خود بگیرد.

 

 

۱۵- «یخ زده» – «السا» شرور و بد جنس بود

 

یخ‌زده در تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۱۳ اکران رسمی شد. بدون توجه به نرخ تورم این فیلم در مدت کوتاهی توانست به عنوان پرفروش ‌ترین پویانمایی تاریخ تبدیل شود و در رتبه هفتم پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ قرار بگیرد. از ۱٫۰۷ میلیارد دلار فروش این فیلم نزدیک به ۴۰۰ میلیون دلار آن در آمریکای شمالی بدست آمده است. همچنین این فیلم با تحسین گسترده منتقدان مواجه شد و از دیدگاه برخی بهترین صحنه‌های موزیکال فیلم‌های ساخت دیزنی را در خود داشت. یخ زده موفق به دریافت دو جایزه اسکار برای بهترین پویانمایی و بهترین ترانه اوریجینال برای ترانه «رهاش کن»،جایزه بهترین پویانمایی گلدن گلوب، بفتا پنج جایزه آنی (شامل بهترین پویانمایی) و چند جایزه دیگر شد.

تهیه کننده این  انیمیشن که بیش از یک میلیارد دلار فروش داشته و همه کودکان سراسر جهان را به خود مشغول کرده ،از تغییر داستان واقعی اش پرده برداشت و تاکید کرد اصل داستان بسیار  متفاوت بوده است .

وی در این باره افزود در نسخه اصلی  بین این دو دختر که  پرورشگاهی بودند  هیچ ارتباطی وجود ندارد و آنها خواهر و فرزند خانواده سلطنتی نیز نیستند .  السا  در واقع  دختر بد ذاتی است که در روز ازدواجش قلب خودش را فریز کرده تا دیگر عاشق کسی نشود. در داستان اولیه السا با صدایی از تاریکی با قلبی از یخ فرمانروایی را بدست می گیرد تا پادشاهی آرندله را ویران کند و در این راه غول هایی از برف را بوجود می آورد.آنا اما امید را در قلب یخ زده السا دوباره وارد می کند و باعث می شود قلب السا دوباره عاشق شود.

 

 

۱۴- «زوتوپیا» – جودی هاپس نقش اصلی را به عهده نداشت

 

انیمیشن زوتوپیا ۳۴۱ میلیون دلار در امریکا و کانادا فروش داشته و با فروش ۶۸۵ میلیون دلار در کشورهای دیگر، توانسته به فروش جهانی ۱.۰۲۴ میلیارد دلار دست پیدا کند. در حالی که بودجه تهیه این انیمیشن تنها ۱۵۰ میلیون دلار بوده‌است.

در اصل قرار بود انیمیشن زوتوپیا، یک فیلم جاسوسی باشد و داستان آن حول محور شخصیت کارآگاهی به نام «جک سویج» که شباهت‌های با جیمز باند دارد بچرخد. پس از گذشت زمان و با تلاش تیم نویسندگی کمپانی والت دیزنی، داستان فیلم تبدیل به داستانی پلیسی شد که در آن «نیک وایلد» نقش اصلی را بر عهده داشته و «جودی هابس» درواقع درمقام دستیار او ظاهر می‌شد. برای مدتی فیلم‌سازان به این نسخه از داستان علاقه‌مند شدند، اما در نهایت در نوامبر ۲۰۱۴ به این نتیجه رسیدند که داستان فیلم، در صورتی که جودی نقش اصلی را برعهده داشته باشد، بسیار سرگرم کننده‌ و جذاب‌تر خواهد بود. هرچند با این‌کار تعدادی از شخصیت‌های از داستان حذف شدند.

 

 

۱۳- «شیر شاه» – گردن موفاسا توسط اسکار دریده میشد

 

شیری به نام اسکار که درصدد پادشاهی جنگل است (که این سمت به برادرش موفاسا رسیده و در آینده به پسر موفاسا، سیمبا می رسد) موفاسا را می کشد و برادرزاده اش سیمبا را فراری می دهد و سیمبا در آینده بزرگ می شود و می آید تا انتقام تاج و تختش و البته پدرش را از اسکار بگیرد.

مطالعه کنید:  12 نوع آرکیتایپ کاراکتر

در انیمیشن شاهد آن بودیم که اسکار بوسیله کمک نکردن به موفاسا و انداختن او به زیر دست و پای گله ای که رد می شد باعث مرگ او شد. اما در حقیقت و در نمایش نامه اولیه اسکار بوسیله دریدن گردن موفاسا باعث مرگ او می شود که به دلیل بی رحمانه بودن این سکانس تیم تولید تصمیم به تغییر آن کرد.

 

۱۲- «مولان» -ازدواج مولان و شانگ ترتیب داده شده بود

 

مولان دختری همراه با یک جیرجیرک و اژدهاست که تلاش می کند به عنوان یک مرد در ارتش چین حضور داشته باشد و بر علیه هون بجنگد. بعد از نشان دادن شجاعت ها و رشادت های بسیار، او در جنگ پیروز شده و سپس به خانه اش باز می گردد.

در نمایش نامه نخستین، ازدواج مولان و شانگ ترتیب داده شده بود و او به خاطر سرپیچی و مخالف بودن با این ازدواج به ارتش می پیوندد.

 

۱۱- «شرکت هیولا ها» – کاراکتر اصلی یک آدم بزرگسال بود

 

در انیمیشن شرکت هیولاها، جهان هستی، به دو دنیای متفاوت تقسیم شده است. ۱٫ دنیای انسان ها ۲٫دنیای هیولاها. راه ورود هیولاها به دنیای انسان ها، تنها و تنها از طریق کمد دیواری خانه انسان ها می باشد. هم اکنون، دنیای هیولاها با بحران انرژی مواجه شده است . مهمترین منبع تهیه انرژی در این دنیا، از طریق ترساندن کودکان انسان ها توسط این هیولا ها می باشد. صدای جیغ کودکان، قادر به تولید نوعی از انرژی است که در دنیای هیولاها، این انرژی کاربرد های بسیار زیادی دارد. روش کار هم به این صورت است که هیولاها از طریف کمد دیواری، به اتاق کودکان می روند، آنها را می ترسانند و صدای جیغ آنها را در کپسولی ذخیره می کنند. سپس از طریق همان کمد دیواری، به دنیای خود باز می گردند. داستان این انیمیشن هم حول ترسناک ترین هیولای این جهان با نام سالی و همکارش، مایک وازوفسکی و اتفاقی که برای این دو می افتد می چرخد. تمامی این مقدمات  را شما در همان ۳ یا ۴ دقیقه ابتدایی فیلم و با هنرمندی و سادگی هر چه تمام متوجه می شوید!

در ورژن اولیه داستان، داستان به این گونه بود که یک مرد غمیگین و نا شاد چندین هیولا را ملاقات می کند و به دوران کودکی خودش کشانده می شود. هر کدام از این هیولا ها نماینده چیز هایی هستند که او باید در دوران کودکی خود بر آن ها غلبه کند. و به محض اینکه او بر آن ترس غلبه می کند هیولا ها ناپدید می شدند. این داستان با چیزی که ما دیدیم بسیار متفاوت است.

 

۱۰- «دیو و دلبر» – سکانس اولیه بسیار ملایم تر بود

 

در سکانس نخستین انیمیشن دیو و دلبر در استوری برد اولیه خبری از به تصویر کشیدن داستان هیجان انگیز و تیره و تار نبود و سکانس نخستین با یک ملودی آرام و نشان دادن یک خانواده شاد به تصویر کشیده شده بود.

 

۹- «در جست و جوی دوری» – برخی کاراکتر ها در موسسه زندگی دریایی می ماندند

 

داستان فیلم در خصوص «دوری» شخصیت فراموشکار است. زمان داستان یکسال بعد از پیدا کردن نمو و در سواحل کالیفرنیا رخ می‌دهد. دوری به یاد می آورد خانواده ای دارد که در آن سر دریا زندگی ی کنند و با کمک دوستانش به دنبال خانواده می گردد. او، مارلین و نمو به یک آکواریوم در کالیفرنیا سفر می‌کنند که موسسه زندگی دریایی نام دارد و در آن‌جا تصادفا از یکدیگر جدا می‌شوند. همچنان که پدر و پسر تلاش میکنند دُوری را پیدا کند و همچنان که دُوری می‌کوشد هم والدین خود را پیدا کند و هم بار دیگر به دوستان خود ملحق شود، ماجرا بامزه می‌شود و شخصیت‌های جدیدی که ممکن است انتظار داشته باشیم حاضر می‌شوند و در نهایت همه چیز به خوبی و خوشی به پایان می رسد.

مطالعه کنید:  پشت صحنه ساخت Waitrose – Coming Home

در ورژن اولیه نمایش نامه کاراکتر هایی که نمو و دوری در موسسه زندگی دریایی با آن ها آشنا شده بودند همانجا می مانند، اما در بازنگری انجام شده قرار شد تا این کاراکتر ها آزاد تر باشند و پایان خوشی برای فیلم در نظر گرفته شد.

 

۸- «زندگی جدید امپراطور» – تقریبا شبیه داستان «شاهزاده و گدا» بود

 

امپراتور کوزکو با قدرت جادویی جانشینش تبدیل به یک لاما می‌شود و اکنون باید تخت پادشاهی خود را در قالب یک حیوان به خود بازگرداند که در این بین ماجراهای جالبی رقم می‌خورد. اما در ورژن ابتدایی این اثر بسیاری از اتفاقات رخ داده در این انیمیشن قرار بود بر طبق داستان «شاهزاده و گدا» باشد.

 

۷- «موآنا» – مادربزرگ Tala وجود نداشت

 

«موانا» جوانهمیشه آرزو داشت تا به مکانی فراتر از جزیره خود برود، اما پدرش رئیس همیشه آن را ممنوع می دانست. او عقیده داشت تنها چیزی که موانا نیاز دارد این است که یاد بگیرید تا بهترین رئیس برای مردم قبیله اش در آینده باشد. اما هنگامی که منابع طبیعی جزیره رو به کاهش رفت و از جمعیت ماهی ها برای ماهیگیری کم شد موانا دریافت که شاید پاسخ سوال های او در درست مادربزرگش «تالا»باشد. او همیشه داستان هایی راجع به جزیره مادر «ته فیتی» مطرح میکرد و اینکه چگونه طبیعت آنجا از چرخه خارج شده است، آن هم درست زمانی که قلب «ته فیتی» توسط یک نیمه خدا به نام مائوئیهزاران سال پیش  دزدیده شده بود.

بدین ترتیب موانا تصمیم میگیرد این نیمه خدا را پیدا کند و قلب جزیره را از او پس بگیرد تا بتواند مردمش را نیز نجات دهد.

.مادربزرگ موآنا در این انیمیشن نقش مهمی بر عهده دارد و گویا راهنمای موآنا است اما در استوری برد اولیه و داستان نخستین او اصلا حضور نداشت.

 

۶- «دانشگاه هیولا ها» – یک دنباله بود و نه یک گذشته

 

انیمیشن دانشگاه هیولا ها گذشته دو کاراکتر اصلی فیلم یعنی مایک و سالی را به تصویر می کشد و اینکه چطور آن ها به یک ترساننده تبدیل شدند.

در ابتدا قرار بود که این قسمت از این انیمیشن به عنوان دنباله قسمت اول باشد که عنوان آن «شرکت هیولا ها ۲: گم شده در زخم» نام داشت. که سفر دو کاراکتر اصلی مایک و سالی را به دنیای انسان ها برای جستجوی دختر بچه کوک به نام «بو» به تصویر می کشید.

 

۵- «داستان اسباب بازی ۳» – Buzz Lightyear به تایوان فراخوانده می شود

 

اندی ، ۱۸ ساله، کمتر از سه روز تا رفتن به دانشگاه فاصله دارد. اسباب بازی هایش، شامل وودی و باز لایتیر، درباره آینده نامعلومشان نگرانند. آنها به طور ناخواسته سر از مهدکودکی در می آورند که در آنجا با مشکلات فراوانی رو به رو می شوند و در انتها اندی اسباب بازی های خود را به یک کودک می بخشد.

بر طبق کانسپ های اولیه، این فیلم قرار بود درباره ماجراجویی در پی پیدا کردن وودی و Buzz باشد که توسط کمپانی سازنده خود در تایوان فراخوانده شده بود.

مطالعه کنید:  انیمیشن کوتاه نوستالژیا کاری از فریدون بروجی

 

۴- «علاالدین» – Abu یک پیر مرد بود

 

داستان به این صورت است که دختر پادشاه برای فرار از ازدواج اجباری از خانه فرار کرده و علاءالدین را می‌بیند. علاءالدین عاشق او می‌شود و…

در ورژن اولیه Abu قرار بود که یک پیر مرد باشد و نقش کاملا متفاوتی داشته باشد.

 

۳- «پری دریایی کوچولو» – ارسلا یک اختاپوس نبود


قصه درباره کشف علت ممنوعیت موسیقی در امپراطوری زیردریایی آتلانتیکا است. آریل و دوستان دریایی اش راهی پیدا می کنند که «شاه تریتون» گذشته را فراموش می کند و

در استوری برد های اولیه کارکتر ارسلا قرار بود یک سفره ماهی باشد.

 

۲- «درون و بیرون» – مرحله افسردگی حذف شد

 

در سال ۲۰۰۹ پیت داکتر متوجه تغییرات رفتار دختر یازده ساله خود شد که شباهت زیادی به کودکی خودش داشت و برای همین تصمیم گرفت فیلمنامه‌ای با موضوع احساسات انسان‌ها بنویسد. اما کار نوشتن فیلمنامه گره خورد و پیت داکتر دچار افسردگی شد. او می‌ترسید هیچوقت نتواند فیلمنامه را تمام کند و مهمتر اینکه از پیکسار اخراج بشود! برای همین او سفری طولانی بدون خانواده و دوستانش آغاز کرد و به این فکر افتاد که دلش بیش از همه برای چه چیز پیکسار تنگ خواهد شد که جواب آن دوستان و همکارانش بود. همین نتیجه‌گیری باعث شد او قطعه گمشده فیلمنامه را پیدا کند که پایه‌گذار اتفاقی مهم در داستان شد. ساخت فیلم با ۴۵ انیماتور بیش از دو سال طول کشید. داکتر شخصاً بر تمام مراحل ساخت انیمیشن نظارت داشت. سرانجام درون بیرون اکران شد و با استقبال خیره کننده منتقدان و تماشاچیان رو به رو شد.منتقدان قلم داستانی و شخصیت پردازی فیلم را ستودند. درون بیرون در هشتاد و هشتمین مراسم اسکار نامزد دو جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال و بهترین انیمیشن شد که در نهایت دومی را بدست آورد. نامزد شدن یک انیمیشن در بخش بهترین فیلمنامه به ندرت اتفاق میفتد.

در ورژن اولیه برخی از احساسات به دلیل اینکه فیلم را بسیار تلخ می کرد حذف شد. همچون افسردگی، ناامیدی و دل تنگی.

 

۱- «داستان اسباب بازی» – Woody بد جنس بود

 

«اندی» پسر بچه‌ای شش ساله است که اسباب بازی‌هایش را خیلی دوست دارد. اما دانستن این موضوع که اسباب بازی‌ها زنده می‌شوند کمی عجیب به‌نظر می‌رسد. «وودی»، گاو چرانی قدیمی و اسباب بازی مورد علاقهاندی، رهبر تمامی اسباب بازی‌ها در اتاق اندی است. دوستان وودی یک دایناسور، خوک، سگ و سیب زمینی هستند. اندی در جشن تولدش، تکاوری فضایی به نام «باز لایت یر» هدیه می‌گیرد و این اسباب بازی جدید جای وودی را تا حدی تنگ می‌کند. حس حسادت وودی منجر به چشم و هم‌چشمی می‌شود. طی بروز اتفاقاتی وودی و باز سر از خانه پسر همسایه، «سید»، در می‌آورند که از قضا این پسر عادت به شکنجه و خراب کردن اسباب بازی‌ها دارد. وودی و باز باید هر چه زودتر به خانه اندی برگردند چون تا چند روز آینده خانواده اندی قصد اسباب کشی دارد.

در ورژن ابتدایی کاراکتر وودی یک شخصیت بد جنس و بد ذات بود.

 

منابع: businessinsider، Wikipedia

خانه انیمیشن

این مطلب چقدر مفید بود؟

به این پست امتیاز دهید!

متوسط آرا ۳٫۹ / ۵٫ ۳۰

اولین نفری باشید که به این پست رای می دهید!

Leave a Response

+ 79 = 85

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.