انیمیت انواع راه رفتن (قسمت اول)
راه رفتن همواره یکی از سخت ترین چالش های یک انیماتور است.
نصيحتی از کن هاريس:
راه رفتن اولين چيزی است که شما بايد ياد بگيريد. همه نوع راه رفتن را بياموزيد، چون راه رفتن سخت ترين چيزی است که دقيق و درست از آب در می آيد.
يک نقطه اتکاء در راه رفتن وجود دارد يعنی کسی صاف راه نمی رود هرچه سرعت راه رفتن کمتر باشد بالانس و تعادل بدن بيشتر است و هر چه سرعت بيشتر باشد، تعادل کمتر
در راه رفتن، شخص در واقع می افتد و در حال افتادن خود را کنترل می کند. وقتی راه می رويم سعی می کنيم که از افتادن خود جلوگيری کنيم. اگر پايمان را روی زمين قرار ندهيم با صورت روی زمين خواهيم افتاد. در واقع ما در حال طراحی يک سری کنترل افتادن ها هستيم.
ما بدن خود را به طرف جلو می اندازيم و درست قبل از افتادن يک پا را جلو می آوريم. قدم بزن، کنترل کن، قدم بزن، بدن را کنترل کن و . . .
ما معمولاً پايمان را مقدار خيلی کمی بالا می بريم تا قدم بزنيم و اين دقیقاً علتی است که وقتی محل راه رفتن کمی بالا، پايين شود، پنجه ی پای ما به آن گير کرده و ما روی زمين می افتيم.
اطلاعات علمی بدرد نخور ولی جالب در باره ی راه رفتن
آيا می دانستيد که حدود يک ميليون پوند ( حدود ۴۵۰ هزار kg) وزن هر روز با پايمان حمل می کنيم؟
پايين معمولی بالاتر بالا پايين معمولی
بدن هر بار که جلو می رود يک اسب بخار برابر ۶۷۰ وات نيرو مصرف می کند.
پای ما به آرامی پايين می آيد و روی زمين قرار می گيرد.
وقتی بالا می رويم سرعت کمتر می شود و ما انرژی پتانسيل ذخيره می کنيم.
فاصله ی انگشتان پای ما تا زمين در هنگام راه رفتن کمتر از cm١ است. راه رفتن صرفه جويی در انرژی است.
وقتی پايين می رويم سرعت بيشتر شده و اين مربوط به جاذبه زمين است.
هر دست هماهنگ با پای مخالف حرکت می کند.
اگر از شما بپرسند که راه رفتن يک مرد خوشحال و يا ناراحت را انيميت کنيد اين اطلاعات به شما هيچ کمکی نمی کند- يا می کند؟
ولی همه ی راه رفتن ها با هم فرق دارند. هيچ دو شخصی در جهان مثل هم راه نمی روند.
بازيگرها هميشه سعی می کنند از طريق راه رفتن، شخصيت يک نفر را معرفی کنند. شما هم سعی کنيد با دقت کردن به راه رفتن افراد رابطه ی آن با شخصيتشان را پيدا کنيد.
علت اينکه ما عموی خود، بعد از ١٠ سال حتی در حاليکه پشت به ما در فاصله ی بسيار دوری در حال راه رفتن است، را می شناسيم چيست؟ چون راه رفتن همه با يکديگر تفاوت دارد و يک تغيير جزيی در روش راه رفتن روی همه چيز تأثير می گذارد. اطلاعات بسيار زيادی در راه رفتن يک شخص وجود دارد که انسان آن ها را فقط با يک نگاه فرا می گيرد.
آرت بابيت می گوید: در خيايان راه برويد، يک نفر را در نظر بگيريد و او را تعقيب کرده و راه رفتنش را مورد مطالعه قرار بدهيد. سپس اين سؤال ها را از خود بپرسيد:
–پير است ؟
– عصبی است ؟ |
–جوان است ؟ |
– اميدوار ؟ |
–از نظر مالی وضعش چطور است ؟ |
– ناراحت ؟ |
–از نظر سلامتی چطور ؟ |
– خوشحال ؟ |
–خيلی مقرراتی است ؟ |
– مست ؟ |
–يا نه ؟ |
سپس بدويد و شخص را از جلو نگاه کنيد تامتوجه شويد به سؤالات درست پاسخ داديد يا خير؟ خوب ما دنبال چه چيزی هستيم؟
بگذاريد اتفاقی که باعث شد من (ریچارد ویلیامز) تقریباً کل راه رفتن را ياد بگيرم، را برايتان بازگو کنم.
يک روز من در گوشة خيايان پارک کرده بودم. بمحض اينکه چراغ راهنماهای ماشين را روشن کردم ناگهان متوجه يک شخصی در پشت يک ديوار شدم که فقط سرش مشخص بود.
يک لحظه از خودم پرسيدم : « چرا اين بابا مثل خانم راه می رود ؟ » او يک مرد بود و من فقط سرش را می ديدم ولی چرا اين سؤال وارد ذهن من شد؟ در ضمن من حتی به سر شخص دقت نکرده بودم چرا که در يک خيايان خيلی شلوغ بودم و تقریباً تمام حواسم به اتومبيل های اطراف بود. در حاليکه اين شخص پشت ديواری که در حدود ١٠ ، ١٢ متری من بود در حال راه رفتن بود.
بهر حال من ماشين را به راه انداختم و با خود فکر می کردم چرا چنين احساسی نسبت به آن مرد داشتم. ديگر نتوانستم تحمل کنم ! دور زدم و شخص را از دور پيدا کردم. اتومبيل را در جايی پارک کرده و وی را تعقيب کردم. بعد از مطالعه ی راه رفتنش متوجه شدم که چرا او مثل زنها راه می رفت. بنظر می رسيد که او در حال راه رفتن روی يک خط است.
ولی من چگونه توانسته بودم اين را در فاصله ای دور و پشت از ديوار احساس کنم ؟ بسيار ساده . واقعاً می گم. سرش بالا و پايين نمی رفت. سعی کنيد روی يک خط راه برويد. آن وقت سر شما نيز در يک سطح بدون بالا و يا پايين رفتن حرکت خواهد کرد.
در حاليکه در را ه رفتن مردانه سر در يک خط حرکت نمی کند بلکه بالا و پايين می رود من چنين راه رفتنی را ديدم.
از آن پس وقتی می خواهم روی يک راه رفتن کار کنم اولين نکته ای را که به دنبالش می گردم تعداد بالا و پايين رفتن های سر شخصيت است و آن در واقع تعداد کليدهاست.
زن ها معمولاً قدم های کوتاه و نزديک به هم بر می دارند و بدنشان خيلی کم بالا و پايين می رود.
در حاليکه مردها کاملاً بر عکس راه می روند.
زن ها معمولاً قدم های کوتاه و نزديک بهم بر می دارند. اين در واقع شرم و حيای آنها را نشان می دهد البته شايد لباس زنانه مثل دامن و مانتو راه رفتن آنها را محدود می کند. و به همين جهت حرکات کل بدن کمتر خواهد بود.
جناب آقای قلچماق با توجه به عضلات و اندام بزرگش مجبور است که قدم های نسبتاً بزرگی بردارد به همين جهت بدنش نيز خيلی بيشتر بالا و پايين می رود.
و اين هم جناب قلچماق يک نوع محافظه و احساس شرم
البته ما می توانيم با نزديکتر کردن قدم ها به هم يک شخص خيلی بزرگ او را ترسو و حتی زنانه نشان دهيم .
این مطلب ادامه دارد…
برگفته از کتاب کیت بقای انیماتور اثر ریچارد ویلیامز
خانه انیمیشن
این مطلب چقدر مفید بود؟
به این پست امتیاز دهید!
متوسط آرا ۳٫۹ / ۵٫ ۱۲
اولین نفری باشید که به این پست رای می دهید!