انیمیت انواع راه رفتن (قسمت سوم)
انیمیت راه رفتن همواره یکی از سخت ترین چالش های یک انیماتور است.
در قسمت اولاین آموزش با کلیاتی از راه رفتن و در قسمت دوم با مفاهیمی همچون احساس وزن کردن، تنظيم TEMPO و يا گام آشنا شدیم وحالا ادامه این آموزش…
حال ما می خواهيم کمی پيش تر رفته و از حالت معمولی بالاتر رويم :
مکان گذشت و يا شکست ( کليد نهايی راه رفتن )
يک روش بسيار ساده ای برای طراحی و ساختن يک راه رفتن وجود دارد. فقط با ٣ طراحی کار را شروع می کنيم ابتدا دو کليد نهايی را که در واقع مکان برخورد بوده، جايی که پاشنه ی پای جلو به زمين برخورد کرده را طراحی می کنيم.
اين بار ما طرح را درازتر و بلندتر از قبل می کشيم و در واقع آن را در بالاترين مکان قرار می دهيم. ( طرح بالا) ما زانوی خم شده را کاملاً راست کرده ايم اگر بخواهيم احساس وزن را خارج کنيم همين طرح های برخوردی، طرح های پايينی ما را بوجود می آورند. سپس طرح ميانی وسط را قرار می دهيم.
اگر ما اين طرح ها را با طرح های ميانی ديگری که در واقع رابط همديگر هستند تکميل کنيم به علت بالا و پايين رفتن بدن، احساس وزن را خواهيم داشت. ما از اين سه طرح ساده می توانيم خيلی استفاده های مهمی ببريم.
ولی دقت کنيد ! در صورتی که ما در طرح شکست يا گذشت، زانو را خم کرده و بدن پايين تر برود چه اتفاقی خواهد افتاد.
حال طرح شکست، طرح پايين ما است و طرح برخورد طرح بالا، به اين حال ما احساس وزن را خواهيم داشت ما يک راه رفتن کاملا متفاوتی خواهيم داشت يک راه رفتن کاملاً کارتونی کليد مسأله در همان طرح ميانی، شکست است و اينکه آن را کجا قرار بدهيم.
جمع شده به همراه يک خم در کمر مثل شکل يک کليه
طرح های برخورد در اينجا همه يکسان هستند ولی طرح های ميانی گذشت ( شکست ) متفاوت
در يک راه رفتن بسيار آهسته ، شايد ما تا حد افتادن از پشت به عقب خم شويم مسلماً ما کمی زمان لازم خواهيم داشت تا به حرکات عجيبی چون اين عادت کنيم
حال فرض کنيد که پاها در حال راه رفتن به کنار پرتاب شوند. چه اتفاقی می افتد ؟ و شايد هم لازم باشد بدن را در نقطه ی گذشت کمی راست تر کنيم.
شايد هم در هنگام راه رفتن سر و کول از اين طرف به آن طرف برود !
و نه اينکه، با سر و دست بازوها و پاها چه می توانيم بکنيم. اهميت قضيه به اين است که ما طرح ميانی اصلی را در کجا قرار بدهيم.
تفاوت ها و انواع روش بی نهايت هستند.
و در ضمن چرا فقط روی يک نوع بدن کار کنيم.
فرض کنيد يک شخص بسيار سنگين تر داريم چطور است به جای اينکه بدن را بالا ببريم کمی آنرا فشار بدهيم. در اين صورت کار احساس فرزی خواهد داشت.
در ضمن خط باسن در تمام مواقع ثابت می ماند. و يا بر عکس، کل بدن را کشيده تر می کنيم که اين باعث می شود راه رفتن کمی پرتحرک تر بنظر برسد.
تا آنجائيکه من می دانم، آرت بابيت اولين کسی بود که يک راه رفتن غير معمولی ساخت. او بخاطر راه رفتن های گوفی GOOFY مشهور شد که همين راه رفتن او، گوفی را تبديل به يکی از ستاره های هاليوود کرد.
او حتی پاهای گوفی را بر عکس و يا بهتر بگويم به طرف عقب طراحی کرد و کاری کرد که حرکات کاملاً حرفه ای باشند و بدين ترتيب هيچ يک از مردم متوجه حرکت های معکوس پاهای گوفی نشدند.
آرت هميشه می گفت : « در صورتيکه کسی استعداد نوآوری داشته باشد، می تواند تمام حرکات را از خود ابداع کند. تمام قوانين انيميشن قابل تغيير هستند. قوانين را بياموزيد سپس شکستن آنها را نيز ياد بگيريد.» اين حرفهای وی خود باعث شد که همه بدنبال نوآوری در انيميشن بروند.
آرت هميشه می گفت : « هنر انيميشن کارهای عجيبی می تواند انجام دهد. ما می توانيم حرکاتی را بوجود بياوريم که هيج انسانی نمی تواند در واقعيت آنها را انجام دهد. ما حرکات غير ممکن را حتی می توانيم کاملاً منطقی و قابل قبول کنيم.» اين طرح ميانی اصلی يا همان مکان گذشت در واقع يکی از مهمترين نکات در راه رفتن است. چرا که ما می توانيم آن را در هر جايی قرار بدهيم و هر نوع تغييری در مکان اين طرح باعث تأثير و تغيير کل کار خواهد شد. در ضمن چه کسی گفته که ما نمی توانيم اين طرح را هر جايی که خواستيم قرار بدهيم ؟ هيچ قانونی جلوی ما را نخواهد گرفت.
ما می توانيم هر نوع تغيير و حالتی به طرح های خود بدهيم ولی تا وقتی که حساب زمان بندی را نيز داشته باشيم و به حرکات زمان کافی بدهيم.
شايد عجيب بنظر بيايد ولی چرا امتحان نکنيم ؟ انسان ها بعضی وقت ها حرکات عجيبی از خود در می آوردند!
ما حتی می توانيم پايين تر برويم تا احساس وزن بوجود بياوريم و يا اينکه بالاتر از حد معمول برويم. مثلاً اين حرکت را در نظر بگيريد.
جايی که طرح پايين بود يک بدن صاف و راست بگذاريد ولی از پاها صرف نظر کنيد( بعلت تعادل ) اين شايد کمی زياد از حد غير عادی شود طرح پايين را با طرح بالا تغيير مکان بدهيد و پاهارا خم کنيد.
بگذريم ! برگرديم به حالت معمولی :
دو روش برای برنامه ريزی يک راه رفتن
سپس حالات بالا و پايين را در جايشان قرار می دهيم. فرمول برخورد را يک بار ديگر مرور کنيم: ابتدا طرح برخورد و سپس طرح گذشت قرار داده می شوند. ( معمولی )
من به اين نتيجه رسيدم که اين فرمول برخورد شما را به مقصد می رساند. اين روش به خصوص برای حرکات طبيعی و معمول خيلی کارکرد دارد که ما آن را از هر حرکت ديگری بيشتر مورد استفاده قرار می دهيم. من متوجه شدم که با اين روش خيلی کارها را می توان با نتيجه ی خوبی به اتمام رساند.
ميلت کال اينجوری کار می کرد : « در يک راه رفتن و يا هر چيزی من ابتدا مکان ها و پُزهای برخورد را می سازم، زمانی که پاها به زمين برخورد کرده ولی هنوز هيچ وزنی را تحمل نمی کنند، اين يک نوع طرح ميانی برای سر و بدن است، نه بالا است، نه پايين. من می دانم مکان و محدوديت بالاترين و پايين ترين حالات در کجا قرار دارد و با علم به اين شروع به شکستن قوانين می کنم. يکی از علل ديگری که من دست به اين کار می زنم اين است که اين روش باعث می شود که برنامه ريزی برای يک صحنه آسان تر شود.
علت اينکه من هميشه از طرح برخورد شروع به کار می کنم اين است که اين طرح، ديناميک خاصی برای حرکت دادن اشکال دارد. و در ضمن خيلی بهتر از شروع کردن با طرحی است که وزن کاملاً در آن احساس می شود که خود اين يک حالت کاملاً ايستايی است ! »
که اين دقیقاً کاری است که روش دوم ما انجام می دهد.
اين همان روشی است که آرت بابيت يک راه رفتن را برنامه ريزی می کرد و اين روش نکات بسيار جالبی در خود دارد :
با دو طرح پايين شروع کنيد ( برای راحتی کار اين روش را روش پايينی می ناميم)
حال ما هم پايين و هم بالا را فقط در ٣ طرح خواهيم داشت. هم اکنون مکان گذشت را دقیقاً در وسط قرار می دهيم.
با اين که از طريق اين روش در آوردن يک طرح برخورد خيلی خوب سخت است ولی روش جالبی است.
و يکی ديگر از طرح های ميانی ما طرح برخورد خواهد بود.
اهميت و جالب بودن اين روش اين است که ما فقط در سه طرح اوليه مشکل بالا و پايين را حل کرده ايم. مسلم است که ما می توانيم طرح ميانی گذشت را بالا، پايين، در کنار و يا هر جايی که بخواهيم قرار بدهيم ولی در صورتيکه طرح های پايينی مشخص باشند، به ما کمک می شود تا نوآوری کنيم.. ما می توانيم تصميمی بگيريم که آيا کار پيچيده تر شود و يا خير!
ما ديگر می دانيم که کار ما احساس وزن دارد و حال می توانيم از خودمان راه رفتن هايی بسازيم که در دنيای واقعی وجود ندارند. باز می گويم کسی ما را مجبور نکرده از يک روش خاص پيروی کنيم. چرا اصلاً از چند روش مختلف همزمان بهره نگيريم.
اگر نصيحت من را می خواهيد، من می گويم که برای يک راه رفتن معمولی حتماً از همان روش طرح برخورد ( اولين روش) و برای راه رفتن های جديد، نوآور و غير واقعی از همين روش حالت پايينی استفاده کنيد.
از الان به بعد ما از هر دو روش استفاده می کنيم.
کمی مدرسه ای و دانشجويی خواهد بود ولی اگر ما هر دو روش را با هم در نظر گرفته . . .
و به هم ديگر متصل کنيم
ما تمام بالا و پايين های يک راه رفتن معمولی را بدست خواهيم آورد. دقیقاً همان روش است. ما با يک حالت زودتر شروع کرده وحالات ديگر را بعداً قرار می دهيم.
این مطلب ادامه دارد…
برگفته از کتاب کیت بقای انیماتور اثر ریچارد ویلیامز
خانه انیمیشن
این مطلب چقدر مفید بود؟
به این پست امتیاز دهید!
متوسط آرا ۲٫۵ / ۵٫ ۲
اولین نفری باشید که به این پست رای می دهید!