انیمیت انواع راه رفتن (قسمت ششم)
انیمیت راه رفتن همواره یکی از سخت ترین چالش های یک انیماتور است.
در قسمت اولاین آموزش با کلیاتی از راه رفتن، در قسمت دوم با مفاهیمی همچون احساس وزن کردن، تنظيم TEMPO و يا گام ، در قسمت سومبا مکان گذشت و يا شکست ( کليد نهايی راه رفتن )، درقسمت چهارم با برخورد پرشی دوتايیTHE DOUBLE BOUNCE و در قسمت پنجم با تغييرات در راه رفتن ها، حرکات پا و مچ پاآشنا شدیم و حالا ادامه این آموزش…
مکان بندی برای راه رفتن های معمولی
ما هنوز مکان بندی های دقيق را در يک راه رفتن معمولی نشان نداده ايم. در اين جا يک فرمول برای مکان بندی راه رفتن های معمولی در گام ، ارائه می دهم.
ما از برخورد سرعت گرفته و در طرح ۴ پايين می رويم و دوباره در ٧ سرعت می گيريم و در ١٠ در بالاترين حد ممکن می رسيم.
در اينجا طرح ها کمی جدا از هم بنظر می آيند ولی در صورتيکه آنها را به هم نزديکتر کنيم کار کاملاً خوب خواهد شد.
در ٨ فريم، طرحهای راه ر فتن عیناً تکرار می شوند و فقط يک طرح ميانی بين هر نهايی لازم است.
دوباره می رويم به سراغ نوآوری
و شايد مثل گروچو ( يکی از برادران مارکس ) بدن هيچ وقت صاف نمی شود. چطور است که از طرح پايينی شروع کرده و سپس پايين تر هم برويم ؟ شايد طوری مثل راه رفتن های برادان مارکس شود.
در هنگام شروع پا را بطور غير واقعی برعکس قرارداده و در آخر نيز آنرا بطور اشتباه طراحی می کنيم حالا بگذاريد کارها را کمی بچرخانيم و بپيچانيم
اين طوری به زمين می رسيم.
در همان مسير می توانيم تغييرات کاملاً متفاوتی بوجود بياوريم.
حالا بگذاريد با روش فرود آمدن پا روی زمين ور برويم.
و يا اين برای آن يکی پا
خوب حالا دنده عقب راه می رويم و پاها هم عقب تر می مانند.
هيچ انسانی نمی تواند اين حرکات را در واقعيت اجرا کند ولی کار خيلی جالب خواهد شد.
حالا دوباره می توانيم آن چيزی که در واقعيت امکان پذير نيست را ممکن سازيم. آرت بابيت می گفت : « در واقعيت هم يک رقاص حرفه ای به هوا می پرد پاهايش را مانند قيچی می کند و سپس با نوک پايش روی زمين فرود می آيد. خيلی ها نمی توانند اين حرکات را انجام بدهند ولی ما می توانيم هر کاری که دلمان بخواهد انجام دهيم ولی بايد آن را بطور قابل قبول و باورکردنی در بياوريم. »
حالابگذاريد حرکات يک رقاص را در بررسی کنيم.
حرکت و وزن
در يک راه رفتن معمولی وزن بدن کامًلاً در حال تغيير مسير و حرکت است ( از اين طرف به آن طرف) زمانی که ما يک پا را برای برداشتن قدم بلند می کنيم تمام وزن به طرف جلو و سمتی که آن يکی پا قرار گرفته خم می شود. و خط شانه ها نيز در خلاف حرکت خط باسن حرکت می کند.
پا دوباره پاها روی زمين قرار می گيرند. . . . . . . و وزن روی پای ديگر تحميل می شود.
وزن به همراه حرکت پا به کنار رفته. صاف شده ولی خم بودن آن يکی پا باعث کج شدن بدن می شود.
پا روی زمين قرار گرفته
اين اغراقی در فرمول های راه رفتن است. حتی در دويدن نيز بدن اينقدر حرکت نمی کند.
خط کمر
خط کمربند را به طرف پايی که در پايين تر قرار می گيرد، تمايل بدهيد.
معموًلاً خط کمربند به طرفی که پا، پايين می رود، پايين می رود.
و معموًلاً خط شانه در خلاف خط باسن حرکت می کند. ( ولی ما می توانيم هر جهت که دلمان خواست انجام بدهيم.)
حرکت بازوها
زمانی که کول به بالاترين حد خود می رسد دستها در پايين ترين حد خود قرار می گيرند.
معمولاً تمام حرکات در يک منحنی دايره ای شکل صورت می گيرند. مچ دست حرکت دايره ای شکلی به خود می گيرد.
زمانی که بدن در حال تعادل دادن خود است دستها حرکت نوسانی و پاندولی خواهند داشت.
با توجه به پاها مچ پا حرکت دايره ای شکل بوجود می آورد
لازم به ذکر است که در يک راه رفتن معمولی بيشترين فاصله بين دستها در حالت پايين است و نه در حالت برخورد.
البته اين در واقعيت است و ما می توانيم باز هرچه دلمان خواست انجام بدهيم.
حرکت دست نيز می توانند غير واقعی باشند و برای اينکه کار پرتحرک تر شود دستها را به دور بدن می چرخانيم.
شايد فقط از اينجا تا اينجا زياد دست ها را حرکت ندهيد پاها را از حالت موازی در آورده و بپيچانيد دستها را نيز بپيچانيد.
و يا برعکس در حالت گذشت وقتی بدن پايين می رود دست ها بالا بروند و . . . چطور است در حالت گذشت دستها به بالا بروند. و در کرانه ها پايين بروند.
وحالا کار را کاملاً برعکس کرده يعنی در کرانه ها دست ها بالا رفته و در گذشت دست ها پايين می آيند.
در اينجا يک حرکت کارتونی داريم.
همان چيزهايی که در باره اش صحبت کرديم در اينجا تکرار شده به خط شانه و باسن و کمر و سر دقت کنيد.
برای اينکه دست ها را زنده تر کنيم، دست را پرتاب می کنيم.
مچ دست در يک حرکت دايره ايی قرار می گيرد.
و حتی می توانيم کار را جالب تر کرده و با پايين تر بردن شانه ها در مکان گذشت عمق دايره نيز بيشتر می شود.
و اين يک احساس زيبايی در حرکت دست بوجود می آورد.
و وقتی بر می گرديم باز آرنج را خم کرده، البته اين بار کمی طبيعی تر بنظر می رسد. يک خم طبيعی !
وقتی به طرف جلو حرکت می کنيم، آرنج را در مکان گذشت ( منظورم از گذشت همان ميانة اصلی است ) خم می کنيم حال چه در واقعيت اين امکان پذير باشد و چه خير.
ولی يک راز باقی مانده !
این مطلب ادامه دارد…
برگفته از کتاب کیت بقای انیماتور اثر ریچارد ویلیامز
خانه انیمیشن
این مطلب چقدر مفید بود؟
به این پست امتیاز دهید!
متوسط آرا ۳٫۷ / ۵٫ ۷
اولین نفری باشید که به این پست رای می دهید!